وحشت، ترس، دهشت، خوف، بیزاری، خوفناکی، مورمور، ترس زیاد
horrors
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• extreme nervous depression, severe anxiety (informal); delirium tremens
جملات نمونه
1. the horrors
(عامیانه) وحشت زدگی،دلهره
2. standing in front of a large group gives me the horrors
ایستادن در جلو یک گروه بزرگ مرا سخت دچار وحشت می کند.
پیشنهاد کاربران
ترس، دلهره
کلمات دیگر: