کلمه جو
صفحه اصلی

dirham


درهم (پول اصلی مراکش و امیرنشین های خلیج فارس و یکی از پول های کشورهای لیبی و قطر) (رجوع شود به: به جدول money)

انگلیسی به فارسی

درهم (پول اصلی مراکش و امیرنشین‌های خلیج فارس و یکی از پول‌های کشورهای لیبی و قطر) (رجوع شود به: به جدول money)


دینام


انگلیسی به انگلیسی

• basic unit of money in many arab countries (such as iraq, kuwait, lybia, morocco, etc.)

جملات نمونه

1. Juad Ibne Dirham, a leader of atheist sect had kept some mud and water in a glass bottle.
[ترجمه ترگمان]درهم شکستن درهم، یک رهبر فرقه مرتد، مقداری گل و آب را در یک بطری شیشه ای نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]Juad Ibne Dirham، رهبر فرقه خدایان، برخی از گل ها و آب را در یک بطری شیشه ای نگه داشته است

2. Prices start from around 650 UAE Dirham for a midrange studio apartment but drop significantly the longer you rent them.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها از حدود ۶۵۰ واحد درهم امارات متحده عربی برای یک مجتمع استودیوی midrange شروع می شود اما هر چه بیشتر آن ها را اجاره کنید به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می کند
[ترجمه گوگل]قیمت ها از حدود 650 دورام امارات متحده عربی برای یک آپارتمان استودیوی متوسط ​​شروع می شوند اما به طور قابل توجهی کاهش می یابد و دیگر شما آنها را اجاره می کنید

3. The basic salary of weak electrician is 2700 Dirham each month; the unskilled laborer is 2200 Dirham each month. The bonus will depend on the quantity and quality of finished works.
[ترجمه ترگمان]حقوق اساسی of ضعیف هر ماه ۲۷۰۰ درهم است؛ کارگر غیر ماهر هر ماه ۲۲۰۰ درهم درهم خرد است این پاداش بستگی به کمیت و کیفیت کاره ای تکمیل شده دارد
[ترجمه گوگل]حقوق اساسی برقگیر ضعیف در هر ماه 2700 درهم است کارگر غیر متخصص ماهانه 2200 درهم است پاداش به مقدار و کیفیت کارهای پایان یافته بستگی دارد

4. Dirham lenders receive higher interest rates to compensate for the funding cost differential between the London and local interbank markets.
[ترجمه ترگمان]وام دهندگان درهم نرخ بهره بالاتری را برای جبران تفاوت هزینه سرمایه گذاری بین بازارهای بین بانکی در لندن و محلی دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]وام دهندگان دریافت کننده نرخ بهره بالاتری را به منظور جبران اختلاف قیمت بودجه بین بازارهای بین بانکی لندن و محلی دریافت می کنند

5. Boosting the value of the riyal or dirham wouldn't alter the world price of oil or the amount the Gulf countries export.
[ترجمه ترگمان]تقویت ارزش ریال یا درهم قیمت جهانی نفت و یا میزان صادرات کشورهای خلیج را تغییر نخواهد داد
[ترجمه گوگل]افزایش ارزش ریال یا دیرام، قیمت جهانی نفت و میزان صادرات کشورهای خلیج را تغییر نخواهد داد

6. I sat and began to count the cost in dirhams, then dollars, then pounds to the boy's father.
[ترجمه ترگمان]نشست و شروع به شمردن پول ها در dirhams و سپس دلار و بعد به پدر پسر کرد
[ترجمه گوگل]من نشستم و شروع به شمارش هزینه ها در دوحه ها، سپس دلار ها، و سپس به پدر و مادر پسر پوند

7. The sukuk's payment was estimated to be between 125 million dirham and 135 million dirham, according to analyst calculations.
[ترجمه ترگمان]براساس محاسبات تحلیلگران، میزان پرداخت ها بین ۱۲۵ میلیون درهم و ۱۳۵ میلیون درهم برآورد شده است
[ترجمه گوگل]طبق محاسبات تحلیل گران، پرداخت سودوک بین 125 میلیون دایریم و 135 میلیون دیرام تخمین زده شده است


کلمات دیگر: