کلمه جو
صفحه اصلی

hopelessly


از روى نومیدى

انگلیسی به فارسی

ناامیدکننده


انگلیسی به انگلیسی

• without hope, desperately

جملات نمونه

1. his poetry is hopelessly bad
شعر او بسیار بد است.

2. the project is hopelessly bemired
طرح با مشکلات بزرگی مواجه شده است.

3. The fishing lines had become hopelessly entangled.
[ترجمه ترگمان]نخ های ماهی گیری نومیدانه گرفتار شده بود
[ترجمه گوگل]خطوط ماهیگیری ناامید شده بودند

4. She never gets anywhere on time. She's hopelessly disorganized.
[ترجمه ترگمان] اون هیچ وقت جایی نمیره او نومیدانه آشفته است
[ترجمه گوگل]او هرگز در هر زمان و در هر زمان او ناامیدانه بی نظم است

5. The lorry had become hopelessly bogged down in the sand.
[ترجمه ترگمان]ماشین باری در میان ماسه ها فرو رفت
[ترجمه گوگل]این کامیون ناامید شده بود در شن و ماسه

6. We found ourselves hopelessly outnumbered by the enemy.
[ترجمه ترگمان]ما خود را در برابر دشمن از دست دادیم
[ترجمه گوگل]ما خودمان را ناامید کردیم و دشمن را نابود کردیم

7. He has always lived his life by a hopelessly quixotic code of honour.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در زندگی خود با یک رمز hopelessly quixotic زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه زندگی خود را با یک کد ناامیدانه quixotic از افتخار زندگی می کردند

8. Their predictions were hopelessly out of line with the actual results.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها با نتایج واقعی به طور ناامید از خط خارج شدند
[ترجمه گوگل]پیش بینی های آنها ناامیدانه با نتایج واقعی نبود

9. We were hopelessly lost in the wilderness.
[ترجمه ترگمان]ما ناامیدانه در بیابان گم شدیم
[ترجمه گوگل]ما ناامیدانه در بیابان گم شدیم

10. She shook her head hopelessly.
[ترجمه ترگمان]او با ناامیدی سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه سرش را تکان داد

11. The Spanish were hopelessly outnumbered in the battle.
[ترجمه ترگمان]اسپانیایی ها در جنگ از ما بیشتر بودند
[ترجمه گوگل]اسپانیایی ها در نبرد بی فایده بودند

12. By this time, he was hopelessly pickled.
[ترجمه ترگمان]تا این زمان، او به طور نا امید کننده ای از خود بی خود شده بود
[ترجمه گوگل]در این زمان، او ناامید ترش بود

13. He was hopelessly impractical when it came to planning new projects.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به برنامه ریزی پروژه های جدید رسید، او به شدت غیرعملی بود
[ترجمه گوگل]او وقتی برنامه ریزی پروژه های جدید را آغاز کرد، ناامید کننده بود

14. Sandra was hopelessly impractical around the house.
[ترجمه ترگمان]ساندرا با ناامیدی از خونه دور شده بود
[ترجمه گوگل]ساندرا در اطراف خانه بی فایده بود

15. The opinion polls were hopelessly wide of the mark.
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی های انجام شده به طرز ناامید کننده ای از این هدف بودند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی های نظر سنجی ناامید کننده بود

پیشنهاد کاربران

نامیدانه

با ناامیدی

به طرز فجیعی، مفتضحانه the boy gets hopelessly drunk while his girl friend is raped by stranger


کلمات دیگر: