کلمه جو
صفحه اصلی

intermarry


(با فردی از مذهب یا ملیت و به ویژه نژاد دیگر ازدواج کردن) نژاد پیوندی کردن، ازدواج میان نژادی کردن، ازدواج کردن با افراد ملل یا نژادهای مختلف

انگلیسی به فارسی

ازدواج کردن با افراد ملل یا نژادهای مختلف


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: intermarries, intermarrying, intermarried
(1) تعریف: to marry a member of another racial or ethnic group, religion, or the like.

(2) تعریف: to become related by the marriage of members.

(3) تعریف: to marry within one's own family or clan.

• marry a member of a different race or culture; marry a close family member
when people from different social, racial, or religious groups intermarry, they marry each other.

جملات نمونه

1. The priestly caste does not normally intermarry with the warrior caste.
[ترجمه ترگمان]طبقه کاهنان به طور معمول intermarry با طبقه جنگجویان نیست
[ترجمه گوگل]کاست قبیله ای به طور معمول با سرباز جنگجو نمی جنگد

2. It is not unusual for royal cousins to intermarry.
[ترجمه ترگمان]این برای cousins سلطنتی غیر عادی نیست
[ترجمه گوگل]این برای عموزاده سلطنتی برای ازدواج چندان عجیب نیست

3. They were allowed to intermarry.
[ترجمه ترگمان] اونا اجازه ورود به \"intermarry\" رو دادن
[ترجمه گوگل]آنها مجاز به همکاری بودند

4. They were not forbidden to intermarry with the local people.
[ترجمه ترگمان]آن ها حق نداشتند با مردم محلی ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]آنها ممنوع الخروج کردن با مردم محلی نبودند

5. Intermarry with us; give your daughters to us and take our daughters for yourselves.
[ترجمه ترگمان]با ما حرف بزنید؛ daughters را به ما بدهید و daughters را برای خودتان بردارید
[ترجمه گوگل]همسر با ما؛ دخترانتان را به ما بدهید و دختران خود را برای خود ببرید

6. The Lord commanded ancient Israel not to intermarry with the idolatrous nations around them.
[ترجمه ترگمان]خداوند به اسرائیل باستان دستور داد که با ملل idolatrous در اطراف آن ها مبارزه نکنند
[ترجمه گوگل]خداوند فرمان قدیم اسرائیل را نپذیرفت و با ملت های بت پرست اطراف آنها همکاری نکرد

7. NIV Intermarry with us ; give us your daughters and take our daughters for yourselves.
[ترجمه ترگمان]NIV با ما intermarry، daughters را به ما بده و daughters را برای خودتان ببرید
[ترجمه گوگل]NIV همکاری با ما؛ دختران خود را به ما بدهید و دختران خود را برای خود ببر

8. Intermarry with us; give us your daughters and take our daughters for yourselves.
[ترجمه ترگمان]با ما بیا، daughters را به ما بده و daughters را برای خودتان ببرید
[ترجمه گوگل]همسر با ما؛ دختران خود را به ما بدهید و دختران خود را برای خود ببر

9. Shall we again break your commandments and intermarry with the peoples that do these abominations?
[ترجمه ترگمان]آیا باز هم فرمان your و intermarry را که این abominations را انجام می دهد از هم جدا کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما دوباره دستورات شما را متوقف می کنیم و با مردمی که این بی رحمانه ها را انجام می دهند، یکدیگر را دوست داریم؟

10. Leading families intermarry; practically everyone in the top flight is thus related.
[ترجمه ترگمان]خانواده های برجسته intermarry؛ عملا همه در پرواز بالا به این موضوع مربوط می شوند
[ترجمه گوگل]خانواده های سرتاسر دنیا؛ عملا هر کس در بالا پرواز به این ترتیب مرتبط است

11. Shall we again break your commands and intermarry with the peoples who commIt'such detestable practices?
[ترجمه ترگمان]آیا باز هم اوامر شما را درهم بشکنیم و به مردمی که چنین اعمال نفرت انگیزی را تکرار می کنند تقسیم شود؟
[ترجمه گوگل]آیا ما دوباره دستورات شما و همکاری با افرادی که رفتارهای غریب را اداره می کنند، شکست می خوریم؟

12. In the late 18th century, Spaniards and Mexicans began to intermarry with the Indians.
[ترجمه ترگمان]در اواخر قرن ۱۸، اسپانیایی ها و مکزیکی ها شروع به intermarry با هندی ها کردند
[ترجمه گوگل]در اواخر قرن هجدهم، اسپانیایی ها و مکزیک ها با سرخپوستان سر و کار داشتند

13. The only exclusive class in Egypt which did not intermarry was the semi - divine royal family.
[ترجمه ترگمان]تنها طبقه منحصر به فرد در مصر که not نداشت خانواده سلطنتی نیمه ملکوتی بود
[ترجمه گوگل]تنها طبقه منحصر به فرد در مصر که ازدواج نکرده بود، خانواده سلطنتی نیمه الهی بود

14. Second, not happen ago within the 4 centuries did the Romans and Britons intermarry.
[ترجمه ترگمان]دوم، نه پیش از این در طول چهار قرن، رومیان و انگلیسی ها intermarry کردند
[ترجمه گوگل]دوم، پیش از آنکه در قرن چهارم اتفاق بیفتد، رومی ها و بریتان ها ازدواج می کردند


کلمات دیگر: