سال های میانه (بین 40 تا 65 سالگی)، میانسالی، عوانی، دوره بین جوانی وپیری
middle age
سال های میانه (بین 40 تا 65 سالگی)، میانسالی، عوانی، دوره بین جوانی وپیری
انگلیسی به فارسی
دوره بین جوانی وپیری، میان سال
میانسال
انگلیسی به انگلیسی
• transitional age, middle point of one's life, mid-life
middle age is the period in your life when you are between about 40 and 60 years old.
middle age is the period in your life when you are between about 40 and 60 years old.
مترادف و متضاد
middle years
Synonyms: midlife, the wrong side of forty
جملات نمونه
1. He settled into comfortable middle age.
[ترجمه ترگمان]او در این سن و سال راحت زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او به سن متوسط آسایشگاه رسید
[ترجمه گوگل]او به سن متوسط آسایشگاه رسید
2. Once you reach middle age, you have to be sensible with your health.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به سن متوسط می رسید، باید نسبت به سلامت خود حس خوبی داشته باشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به سن متوسط رسیدید، باید با سلامت خود حساس باشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به سن متوسط رسیدید، باید با سلامت خود حساس باشید
3. The taxi driver, a phlegmatic man in middle age, showed no surprise at this request.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی، که مردی خونسرد و محتاط بود، از این درخواست هیچ تعجب نکرد
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی، یک مرد فلگماتیک در سن متوسط، در این درخواست شگفتی نداشت
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی، یک مرد فلگماتیک در سن متوسط، در این درخواست شگفتی نداشت
4. At 40 a man has reached middle age.
[ترجمه ترگمان]در سن ۴۰ سالگی مردی به سن متوسط رسیده است
[ترجمه گوگل]در 40 سالگی یک مرد به سن متوسط رسیده است
[ترجمه گوگل]در 40 سالگی یک مرد به سن متوسط رسیده است
5. I am sitting on the cusp of middle age.
[ترجمه ترگمان]من الان در اوج سن و سالی هستم
[ترجمه گوگل]من نشسته ام از سن متوسط
[ترجمه گوگل]من نشسته ام از سن متوسط
6. When you reach middle age you get a different perspective on life.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به سن متوسط می رسید، دیدگاه متفاوتی در مورد زندگی به دست می آورید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به سن متوسط می رسید، دیدگاه دیگری در زندگی خواهید داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به سن متوسط می رسید، دیدگاه دیگری در زندگی خواهید داشت
7. Men tend to put on weight in middle age.
[ترجمه ترگمان]مردان تمایل دارند در سنین میانی وزنی داشته باشند
[ترجمه گوگل]مردان در سن متوسط سعی دارند وزن کنند
[ترجمه گوگل]مردان در سن متوسط سعی دارند وزن کنند
8. She had her first child well into middle age.
[ترجمه ترگمان]او اولین بچه اش را به سن بلوغ رسانده بود
[ترجمه گوگل]او اولین فرزند خود را به سن متوسط داشت
[ترجمه گوگل]او اولین فرزند خود را به سن متوسط داشت
9. My father experienced an identity crisis in middle age.
[ترجمه ترگمان]پدرم در دوران میانی بحران هویت را تجربه کرد
[ترجمه گوگل]پدرم یک بحران هویت را در سن متوسط تجربه کرد
[ترجمه گوگل]پدرم یک بحران هویت را در سن متوسط تجربه کرد
10. It's a sign of the approach of middle age.
[ترجمه ترگمان]این نشانه ای از رویکرد سنی میانی است
[ترجمه گوگل]این نشانه ای از رویکرد متوسط می باشد
[ترجمه گوگل]این نشانه ای از رویکرد متوسط می باشد
11. Manifestation of the disease often doesn't occur until middle age.
[ترجمه ترگمان]اغلب این بیماری تا زمانی که به سن متوسط برسد رخ نمی دهد
[ترجمه گوگل]تظاهرات بیماری اغلب تا سن متوسط اتفاق نمی افتد
[ترجمه گوگل]تظاهرات بیماری اغلب تا سن متوسط اتفاق نمی افتد
12. Middle age can be the prime of life if you have the right attitude.
[ترجمه ترگمان]اگر نگرش صحیحی داشته باشید، سن متوسط می تواند نخست زندگی باشد
[ترجمه گوگل]اگر شما نگرش درست داشته باشید، میانه سال می تواند نخستین زندگی باشد
[ترجمه گوگل]اگر شما نگرش درست داشته باشید، میانه سال می تواند نخستین زندگی باشد
13. It was a white man in middle age, dressed in a light beige suit.
[ترجمه ترگمان]مرد سفید پوشی بود که کت و شلوار قهوه ای روشن پوشیده بود
[ترجمه گوگل]این یک مرد سفید پوست در سن متوسط بود، لباس کت و شلوار بژ سبک
[ترجمه گوگل]این یک مرد سفید پوست در سن متوسط بود، لباس کت و شلوار بژ سبک
14. In middle age a nation seeks safety and consolidation of material gain.
[ترجمه ترگمان]در سنین میانی یک ملت به دنبال امنیت و تحکیم منافع مادی است
[ترجمه گوگل]در میانسال یک ملت به دنبال ایمنی و تثبیت سود مادی است
[ترجمه گوگل]در میانسال یک ملت به دنبال ایمنی و تثبیت سود مادی است
پیشنهاد کاربران
قرون وسطی
در پیشنهاد نازی
Middle Ages را مترادفی برای قرون وسطی بیان شده است. در صورتیکه واژه مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای قرون وسطی Medieval period, Middle Ages است که در حوزه باستان شناسی قرار داده شده و برای تعریف آن آورده "فاصلۀ زمانی میان سال های 500 تا 1500 میلادی در اروپا"
Middle Ages را مترادفی برای قرون وسطی بیان شده است. در صورتیکه واژه مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای قرون وسطی Medieval period, Middle Ages است که در حوزه باستان شناسی قرار داده شده و برای تعریف آن آورده "فاصلۀ زمانی میان سال های 500 تا 1500 میلادی در اروپا"
کلمه middle age بدون s جمع به معنی میانسال
و middle ages به معنی قرون وسطی می باشد
و middle ages به معنی قرون وسطی می باشد
کلمات دیگر: