hookey

1. Tom did play hookey, and he had a very good time.

[ترجمه ترگمان]تام دزد بازی کرد و اوقات خیلی خوبی داشت
[ترجمه گوگل]تام بازی را دوست داشت و او زمان بسیار خوبی داشت

2. I'd made sure you'd played hookey and been a - swimming.

[ترجمه ترگمان]مطمئنم که دزد بازی کردی و یه ذره شنا کردی
[ترجمه گوگل]من مطمئن بودم که شما را دوست داشتم و شنا کردم

3. Hes not your sort, who plays hookey at will.

[ترجمه ترگمان]او از امثال تو نیست که در وصیت نامه دزد بازی می کند
[ترجمه گوگل]نه، شما خودتان را انتخاب کنید

4. However, her brother was not interested in reading and often played hookey, so her father asked her to supervise his brother to school.

[ترجمه ترگمان]با این حال، برادرش علاقه ای به خواندن و اغلب بازی دزد نداشت، بنابراین پدرش از او خواست تا بر برادرش در مدرسه نظارت کند
[ترجمه گوگل]با این حال، برادرش علاقه مند به خواندن نبود و اغلب او را دوست داشت، پس پدرش از او خواست برادرش را به مدرسه برساند

5. Tom doesn't want to go to school today, so he plays hookey .

[ترجمه ترگمان]تام امروز نمی خواهد به مدرسه برود، برای همین دزد بازی می کند
[ترجمه گوگل]تام نمیخواهد امروز به مدرسه برود، بنابراین او در حال بازیگری است

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه