کلمه جو
صفحه اصلی

grunting

انگلیسی به فارسی

ترسناک، خر خر کردن، نالیدن


انگلیسی به انگلیسی

• low and guttural; muttering

جملات نمونه

1. Pigs were grunting and squealing in the yard.
[ترجمه ترگمان]خوک ها خرخر می کردند و در حیاط زوزه می کشیدند
[ترجمه گوگل]خوک ها در حیاط خشن و جیغ کشیدند

2. The pigs were grunting contentedly as they ate their food.
[ترجمه ترگمان]وقتی غذا می خوردند، خوک ها با رضایت خر خر می کردند
[ترجمه گوگل]خوک ها به طرز دلخوشی به خوردن غذا می دادند

3. Grunting and groaning, they heaved the wardrobe up the stairs.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خر خر خر می کرد، گنجه را بالا کشیدند
[ترجمه گوگل]شلوار و زدن آنها، کمد لباس را به سمت پله ها کشیدند

4. She stirred the soup, grunting with satisfaction.
[ترجمه ترگمان]او سوپ را تکان داد و با رضایت خاطر غرولند کرد
[ترجمه گوگل]او سوپ را خیس کرد و با رضایت خندید

5. Grunting with effort, she lifted me up.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با تلاش خود را به زمین می کشید، مرا بلند کرد
[ترجمه گوگل]با تلاش تند تند، او را بلند کرد

6. He pulled harder on the rope, grunting with the effort.
[ترجمه ترگمان]او محکم طناب را کشید و با تلاش خود را عقب کشید
[ترجمه گوگل]او سخت تر روی طناب کوبید و تلاش کرد

7. He hauled himself over the wall, grunting with the effort.
[ترجمه ترگمان]او خود را از روی دیوار بلند کرد و با تلاش و کوشش خود را به دیوار رساند
[ترجمه گوگل]او خود را بر روی دیوار برداشت، با تلاش سخت

8. A soldier fell on her, grunting and rooting.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز روی او افتاد و خرناس کشید و جیغ کشید
[ترجمه گوگل]یک سرباز بر روی او سقوط کرد، خشن و ریشه دار بود

9. Retractions were sensitive but not specific, and grunting was not significantly associated with hypoxaemia in these newborn infants.
[ترجمه ترگمان]retractions حساس بودند اما خاص نبودند و خرخر کردن در این نوزادان تازه متولد شده به طور معنی داری در ارتباط نبود
[ترجمه گوگل]بازپس گرفتن ها حساس بودند ولی مشخص نبودند و در این نوزادان نوزاد به طور قابل توجهی با هیپوکسیمی ارتباط نداشت

10. It is a slow, stomping thing with grunting; the guitars hate us and the drums are thick and stupid.
[ترجمه ترگمان]این یک چیز آرام و سنگین است و با صدای خرناس مانند، گیتار از ما متنفرند و طبل ها به هم فشرده و احمق هستند
[ترجمه گوگل]این یک آهسته و خسته کننده است گیتار از ما متنفر است و درام ها ضخیم و احمقانه هستند

11. There was some earnest grunting and scraping, but no upward progress.
[ترجمه ترگمان]صدای غرولند و خراش دادن به گوش رسید، اما پیشرفت چندانی نداشت
[ترجمه گوگل]برخی جدی و خجالت زده بودند اما پیشرفتی به سمت بالا نداشتند

12. Flak blotted the sky ahead, making remote grunting sounds.
[ترجمه ترگمان]flak آسمان را در پیش گرفت و صدای خرخر مانندی از دور به گوش رسید
[ترجمه گوگل]فلاکت آسمان را به جلو سوق می دهد، و برای تلفن های موبایل خسته کننده از راه دور است

13. Grunting with satisfaction, he tore the raw chicken apart with teeth and hands, pulsing with barbaric strength.
[ترجمه ترگمان]با رضایت خر خر می کرد، مرغ خام را از هم جدا می کرد و دندان ها و دست ها را به هم می فشرد و با نیروی وحشیانه می تپید
[ترجمه گوگل]او با رضایت گره خورده، مرغ خام را با دندانها و دست های خرد شده خرد کرده و با قدرت وحشیانه از بین می برد

14. Call a grunting double coo, with accent on second syllable.
[ترجمه ترگمان]و ادا و اطوار و ادا و اطوار را با لهجه دیگری ادا کرد
[ترجمه گوگل]با صدای دو زبانه، با تمرکز بر هجا دوم، تماس بگیرید

15. He was calling, making inarticulate noises, grunting and angry.
[ترجمه ترگمان]او فریاد می کشید، صداهای نامفهومی از دهانش خارج می کرد، غرولند می کرد و عصبانی می شد
[ترجمه گوگل]او فراخوانده شد، سر و صدای ناهماهنگ و خشن و عصبانی داشت

پیشنهاد کاربران

خرخر کردن


کلمات دیگر: