کلمه جو
صفحه اصلی

tucked

انگلیسی به فارسی

بسته شدن، تو گذاشتن


جملات نمونه

1. she tucked her lips and said "oo"
لب هایش را غنچه کرد و گفت ((او)).

2. a cabin tucked in the hills
کلبه ای غنوده در میان تپه ها

3. the priest tucked away the whole chicken
کشیش همه ی مرغ را بالا داد.

4. his shirt was tucked in his pants
ته پیراهنش را توی شلوارش کرده بود.

5. he had a book tucked under his arm
یک کتاب زیر بغل خود گرفته بود.

پیشنهاد کاربران

تو گذاشتن

به معنی جمع شدن هست
مثلا وقتی سُم های یک اسب زیر شکمش جمع میشه
When all the hooves are tucked under the horse.


کلمات دیگر: