چوپان دروغگو
cry wolf
چوپان دروغگو
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to give a false alarm.
• cry "wolf"
call for help when one doesn't need it, declare a false emergency
call for help when one doesn't need it, declare a false emergency
call for help when one doesn't need it, declare a false emergency
call for help when one doesn't need it, declare a false emergency
جملات نمونه
1. If you cry wolf too often, people will stop believing that you need help.
[ترجمه فاطمه] اگر زیاد چوپان دروغگو شوید ( زیاد دروغ بگویید ) مردم دیگر باور نخواهند کرد که شما به کمک نیاز دارید
[ترجمه شادی] اگر دائم چوپان دروغگو باشی، وقتی که به کمک نیاز داشته باشی مردم دیگه باور نمی کنند.
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از حد به گرگ گریه کنید، مردم معتقدند که به کمک نیاز دارید[ترجمه گوگل]اگر گرگ را اغلب گریه می کنید، مردم متوقف نخواهند شد که شما نیاز به کمک دارید
2. They has cried wolf so many times, somebody will believe they've in real trouble now.
[ترجمه ترگمان]او نا خیلی وقت گرگ گریه کردن، یه نفر باور می کنه که الان تو دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]آنها گاو گریه گران را چند بار گریه کرده اند، کسی اعتقاد دارد که اکنون در معرض مشکل واقعی است
[ترجمه گوگل]آنها گاو گریه گران را چند بار گریه کرده اند، کسی اعتقاد دارد که اکنون در معرض مشکل واقعی است
3. The growers who are crying wolf today about the lack of water will post their annual profits in a few months.
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان پرورش دهندگان که در حال گریه کردن در مورد عدم وجود آب هستند، در عرض چند ماه سود سالیانه خود را ارسال خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان امروز گرگ گرسنگی در مورد کمبود آب سود خود را در چند ماه به دست خواهند آورد
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان امروز گرگ گرسنگی در مورد کمبود آب سود خود را در چند ماه به دست خواهند آورد
4. He accused her of crying wolf and prepared to go riding on the Sandringham estate.
[ترجمه ترگمان]او را به گرگ گریان متهم کرد و آماده رفتن به ملک Sandringham شد
[ترجمه گوگل]او او را به گرگ گریه متهم کرد و آماده رفتن به اموال Sandringham بود
[ترجمه گوگل]او او را به گرگ گریه متهم کرد و آماده رفتن به اموال Sandringham بود
5. A weather forecaster who cried wolf led to the cancellation of the club's picnic.
[ترجمه ترگمان]یک حمله هواشناسی که زوزه گرگ را شنیده بود، به to of باشگاه منتهی شد
[ترجمه گوگل]پیش بینی هواشناسی که گرگ را گریه کرد، منجر به لغو پیک نیک باشگاه شد
[ترجمه گوگل]پیش بینی هواشناسی که گرگ را گریه کرد، منجر به لغو پیک نیک باشگاه شد
6. Like crying wolf, if you keep looking for sympathy as a justification for your actions, you will someday be left standing alone when you really need help. Criss Jami
[ترجمه ترگمان]مانند یک گرگ، اگر به دنبال همدردی به عنوان توجیهی برای اعمال خود باشید، روزی تنها خواهید ماند که واقعا به کمک نیاز دارید کریس جامی
[ترجمه گوگل]مانند گرگ گریه، اگر به دنبال همدردی به عنوان یک توجیه برای اقدامات خود باشید، هنگامی که شما واقعا نیاز به کمک دارید، فردی باقی خواهد ماند کریس جامی
[ترجمه گوگل]مانند گرگ گریه، اگر به دنبال همدردی به عنوان یک توجیه برای اقدامات خود باشید، هنگامی که شما واقعا نیاز به کمک دارید، فردی باقی خواهد ماند کریس جامی
7. One does not cry wolf with panic buttons.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها گرگ گریه نمی کند
[ترجمه گوگل]گرگ با دکمه های وحشت گریه نمی کند
[ترجمه گوگل]گرگ با دکمه های وحشت گریه نمی کند
8. My stepmother. I'd received Never Cry Wolf not too long after she moved in.
[ترجمه ترگمان]نامادری من بعد از این که او وارد خانه شد هیچ وقت این گرگ را ندیده بودم
[ترجمه گوگل]نامادری من من هیچ وقت گریه نمی کردم گریه کردم بعد از اینکه وارد شدم
[ترجمه گوگل]نامادری من من هیچ وقت گریه نمی کردم گریه کردم بعد از اینکه وارد شدم
9. Don't cry wolf any more, or no one will trust you sooner or later.
[ترجمه ترگمان]دیگر به گرگ گریه نکن، وگرنه دیر یا زود به تو اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]گرگ را گریه نکنید، یا هیچ کس به شما دیر یا زود اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]گرگ را گریه نکنید، یا هیچ کس به شما دیر یا زود اعتماد نخواهد کرد
10. I'd received Cry Wolf not too long after she moved in.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که او به خانه آمد، من هم گریه کرده بودم
[ترجمه گوگل]من Cry Wolf را پس از گذراندن مدت کوتاهی دریافت نکردم
[ترجمه گوگل]من Cry Wolf را پس از گذراندن مدت کوتاهی دریافت نکردم
11. To cry wolf is to give false alarm. It comes from the fable of the shepherd boy who often called "wolf" to make fun of the neighbors.
[ترجمه ترگمان]فریاد گرگ ها هشدار کاذب می دهد این فیلم داستان پسر چوپان است که اغلب \"گرگ\" نامیده می شود تا همسایگان را مسخره کند
[ترجمه گوگل]گریه گرگ برای زنگ زدن نادرست است آن را از قصه ای از پسر چوپان که اغلب به نام 'گرگ' برای سرگرم کردن از همسایگان می آید
[ترجمه گوگل]گریه گرگ برای زنگ زدن نادرست است آن را از قصه ای از پسر چوپان که اغلب به نام 'گرگ' برای سرگرم کردن از همسایگان می آید
12. To cry wolf indicates a person's lack of responsibility.
[ترجمه ترگمان]برای فریاد گرگ ها نشانه عدم مسیولیت فرد است
[ترجمه گوگل]گریه گرگ نشان می دهد عدم مسئولیت شخصی
[ترجمه گوگل]گریه گرگ نشان می دهد عدم مسئولیت شخصی
13. I'd received Never Cry Wolf not too long after she moved in.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که او وارد خانه شد هیچ وقت این گرگ را ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت گریه نمی کردم گریه کردم بعد از اینکه وارد شدم
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت گریه نمی کردم گریه کردم بعد از اینکه وارد شدم
14. Don't cry wolf or when you're really in trouble, no one will believe you.
[ترجمه ترگمان]وقتی واقعا تو دردسر افتادی، هیچ کس حرفتو باور نمی کنه
[ترجمه گوگل]گرگ را گریه نکنید و یا هنگامی که شما واقعا در معرض مشکل هستید، هیچکس به شما اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]گرگ را گریه نکنید و یا هنگامی که شما واقعا در معرض مشکل هستید، هیچکس به شما اعتماد نخواهد کرد
15. Those who often cry wolf will only harm themselves in the end.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که اغلب زوزه می کشند، در آخر فقط به خودشان صدمه می زنند
[ترجمه گوگل]کسانی که گرگ گریه می کنند تنها در پایان به خود آسیب می رسانند
[ترجمه گوگل]کسانی که گرگ گریه می کنند تنها در پایان به خود آسیب می رسانند
پیشنهاد کاربران
چوپان دروغ گو
چوپان دروغگو
مانند:
He accused her of crying wolf
مانند:
He accused her of crying wolf
اشک تمساح=Cry wolf
دروغ گفتن یا اَدا درآوردن ( برای جلب توجه )
کلمات دیگر: