(جریانی که با جریان دیگر زاویه تشکیل بدهد) جریان مخالف، پادروند، (اندیشه و گرایش و اثر و غیره) متضاد، ناسازگار، جریان متقاطع، جریان مخالف در رود ودریا وغیره
crosscurrent
(جریانی که با جریان دیگر زاویه تشکیل بدهد) جریان مخالف، پادروند، (اندیشه و گرایش و اثر و غیره) متضاد، ناسازگار، جریان متقاطع، جریان مخالف در رود ودریا وغیره
انگلیسی به فارسی
جریان متقاطع، جریان مخالف (در رود ودریا وغیره)
crosscurrent، جریان متقاطع، جریان مخالف
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a current, as in a river, that moves at an angle to the main current.
• (2) تعریف: (often pl.) a tendency or movement, as of politics or ideas that is counter to the main tendency or movement.
• current running in a direction opposite that of another current
جملات نمونه
The swimmer, who was caught in a powerful crosscurrent, drowned.
شناگری که در جریان مخالف نیرومندی گرفتار شده بود غرق شد.
political cross-currents
پاد روندهای سیاسی
پیشنهاد کاربران
متقاطع
کلمات دیگر: