کلمه جو
صفحه اصلی

crustily


تند,بدرشتی

انگلیسی به انگلیسی

• harshly; morosely

جملات نمونه

1. Youngly willing get is tiny hesitant, later on crustily the rind of head receive orders city.
[ترجمه ترگمان]Youngly مایل به دریافت تردید بسیار کمی بعد در مورد crustily پوست سر، دستور شهر را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]Youngly مایل به دریافت کمی تردید است، بعد از آن به طور شبیه پوسته پوسته سر رئیس دریافت سفارشات شهرستان

2. Crustily the servants skin of head goes in and finishes doing the work that should do to rush out right away.
[ترجمه ترگمان]crustily پوست سر خدمتکار وارد می شود و تمام کارهایی را که باید انجام دهند تا سریعا تخلیه شوند را تمام می کند
[ترجمه گوگل]سر و صدا بنده پوست سر می رود و به پایان می رسد انجام کار که باید انجام دهید به عجله از حق دور

3. Two personal crustily skin of head with her.
[ترجمه ترگمان]دو لایه محافظ شخصی با او
[ترجمه گوگل]دو سر پوست شخصی سر با او

4. I only horizontal under a heart, crustily skin of head.
[ترجمه ترگمان]من فقط زیر یه قلب افقی دارم پوست سرم
[ترجمه گوگل]من فقط در زیر یک قلب، پوست سر به صورت افقی افقی دارم

5. Your last letter sent crustily skin of head, For how long each time you back.
[ترجمه ترگمان]آخرین نامه تو پوست سرش را فرستاده بود، زیرا هر بار که تو برگشتی چقدر طول می کشید
[ترجمه گوگل]آخرین نامه شما به صورت پوستی از پوست سر برداشته شده است، تا زمانی که هر بار به عقب برگردید

6. Madam Wang crustily heart way:"I am obtaining extra understand. "
[ترجمه ترگمان]خانم وانگ crustily گفت: \" من درک بیشتری دارم \"
[ترجمه گوگل]خانم وانگ قلب شگفت انگیز: 'من بیشتر درک می کنم '

7. Again tough do likewise only crustily the skin of head went.
[ترجمه ترگمان]باز هم تمرین سختی است و فقط پوست سر را از بین می برد
[ترجمه گوگل]باز هم دشوار به همین ترتیب فقط به طور شکننده پوست سر رفت

8. I got no man after me, I had to comb to the mirror, took the comb, benzene clumsy was a crooked ponytail, crustily skin of head back schoolbag go to school.
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی بعد از من به آینه نرفته بود، من مجبور بودم به آینه شانه بزنم، شانه ای بالا انداختم، benzene دست و دست، دست و پا چلفتی بودم، پوست سر دم اسبی، پوست سر تا سر کیف مدرسه که به مدرسه می رفت
[ترجمه گوگل]من بعد از من هیچ مردی را ندیدم، مجبور شدم به آینه شانه کنم، شانه ها را گرفته بودم، بی نظمی بنزن یک تسمه دندانه دار بود که به صورت مدرن به پوست می چسبانده بود

9. Helpless, shine on a demon mirror to only have crustily skin of head, skill hold bomb to arrive at before.
[ترجمه ترگمان]Helpless، بر یک آینه شیطانی، که فقط پوست سرش را داشته باشد، مهارت بمب را تا قبل از آن نگه دارد
[ترجمه گوگل]Helpless، بر روی یک آینه دیو درخشید تا فقط پوست پوسیده از سر داشته باشد، مهارت نگه داشتن بمب برای رسیدن به قبل


کلمات دیگر: