خرده های
crumbs
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• exclamation of surprise or astonishment
جملات نمونه
1. crumbs of knowledge
دانش جسته گریخته
2. gather the bread crumbs
خرده نان ها را جمع کن.
3. she filliped bread crumbs off the table
او با تلنگر خرده نان ها را از روی میز زد.
4. mina whisked the bread crumbs from the table
مینا خرده نان ها را از روی میز زد.
5. my mother picked the bread crumbs off the table
مادرم تکه های نان را از روی میز جمع کرد.
6. the kids ate the dry bread and did not clear the crumbs off the table
بچه ها نان خشک را خوردند و خرده های آن را از روی میز پاک نکردند.
7. A robin was pecking at crumbs on the ground.
[ترجمه ترگمان]یک سینه سرخ به خرده های روی زمین نوک می زد
[ترجمه گوگل]یک ربین در زمین های خرده پوشیده بود
[ترجمه گوگل]یک ربین در زمین های خرده پوشیده بود
8. She brushed the cake crumbs off the table.
[ترجمه ترگمان]خرده های کیک را از روی میز کنار زد
[ترجمه گوگل]او کباب کیک را از روی میز جدا کرد
[ترجمه گوگل]او کباب کیک را از روی میز جدا کرد
9. She stood up to brush the crumbs off her uniform.
[ترجمه ترگمان]بلند شد تا خرده های نان را از روی لباسش پاک کند
[ترجمه گوگل]او ایستاد تا قلم را از لباس او برداشت کند
[ترجمه گوگل]او ایستاد تا قلم را از لباس او برداشت کند
10. He brushed the biscuit crumbs from his jacket.
[ترجمه ترگمان]خرده های بیسکوییت را از کتش درآورد
[ترجمه گوگل]او کراس بیسکویت را از جلیقه اش برداشت
[ترجمه گوگل]او کراس بیسکویت را از جلیقه اش برداشت
11. She stood up and brushed the crumbs from her sweater.
[ترجمه ترگمان]برخاست و خرده های نان را از تن درآورد
[ترجمه گوگل]او برخاست و خردههایش را از ژاکتش برداشت
[ترجمه گوگل]او برخاست و خردههایش را از ژاکتش برداشت
12. The waiter flicked the crumbs off the table.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت خرده های نان را از روی میز بیرون آورد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت خرابه ها را از روی میز برداشت
[ترجمه گوگل]پیشخدمت خرابه ها را از روی میز برداشت
13. Vacuum the cake crumbs, would you?
[ترجمه ترگمان]کیک شکلاتی را با جاروبرقی جارو کنید، درست است؟
[ترجمه گوگل]کیک را خرد کنید، آیا می خواهید؟
[ترجمه گوگل]کیک را خرد کنید، آیا می خواهید؟
14. She swept the crumbs into the wastebasket.
[ترجمه ترگمان]خرده های نان را به سطل کاغذ باطله انداخت
[ترجمه گوگل]او خردههای را به داخل کثافت کشانده بود
[ترجمه گوگل]او خردههای را به داخل کثافت کشانده بود
15. The bird pecked at the bread crumbs.
[ترجمه ترگمان]پرنده به خرده های نان اشاره کرد
[ترجمه گوگل]این پرنده در خرده نان پخته شده است
[ترجمه گوگل]این پرنده در خرده نان پخته شده است
16. I'll just get a sponge and wipe the crumbs off the table.
[ترجمه ترگمان]من فقط یه اسفنج میارم و خرده های بیسکوییت رو از روی میز پاک می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط یک اسفنج می گیرم و خرده را از میز جدا می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط یک اسفنج می گیرم و خرده را از میز جدا می کنم
پیشنهاد کاربران
خرده نان
خرده های نان
علامت سورپرایز وتحیّر. مثال :
Oh crumbs
Oh crumbs
کلمات دیگر: