1. coin money
1- سکه زدن،ضرب کردن 2- (خودمانی) یکدفعه در آمد زیادی پیدا کردن،پول زیاد به چنگ آوردن
2. a coin laundry
ماشین رختشویی پولی (سکه خور)
3. base coin
سکه ی قلب
4. counterfeit coin
سکه ی قلب
5. a gold coin
سکه ی طلا
6. a light coin
سکه ی سبک
7. a new coin
سکه ی نو
8. a new shiny coin
یک سکه ی نو و براق
9. he skied a coin for heads or tails
برای شیر یا خط سکه ای را بالا انداخت.
10. i put the coin in the slot
سکه را انداختم توی سوراخ.
11. let's flip a coin to see who should pay for dinner
بیا شیر یا خط کنیم تا معلوم شود کی باید پول شام را بدهد.
12. she slid a coin into the beggar's hand
یواشکی یک سکه کف دست گدا گذاشت.
13. the insertion of a coin into a public telephone
قرار دادن سکه در تلفن عمومی
14. the rim of a coin
لبه ی سکه
15. here bullion is changed into coin
در اینجا شمش تبدیل به سکه می شود.
16. the inverse side of a coin
پشت سکه،آن طرف سکه
17. the reverse side of a coin
پشت یک سکه
18. the other side of the coin
از سوی دیگر،طرف دیگر قضیه،جنبه ی دیگر موضوع
19. two sides of the same coin
دو جنبه ی مختلف چیز بخصوص
20. the intrinsic value of a gold coin is usually less than its nominal value
ارزش واقعی یک سکه ی طلا (ارزش فلز آن) معمولا از ارزش اسمی آن کمتر است.
21. he paid the amount in notes and coin
آن مبلغ را به اسکناس و سکه پرداخت کرد.
22. pay a person back in the same coin
معامله ی به مثل کردن،اقدام متقابل کردن،تقاص گرفتن
23. poverty and ignorance are two sides of the same coin
فقر و جهل دو جنبه از یک مسئله ی واحد است.
24. the winner will be decided by the toss of a coin
برنده با شیر یا خط معین خواهد شد.
25. He fished up a coin in his pocket.
[ترجمه ترگمان]یک سکه طلا در جیبش درآورد
[ترجمه گوگل]او یک سکه را در جیبش جریمه کرد
26. He grabbed the coin and ran off.
[ترجمه ترگمان]سکه را برداشت و فرار کرد
[ترجمه گوگل]او سکه را گرفت و فرار کرد
27. The government has decided to coin more one-yuan pieces.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که سکه یک یوآن را بیشتر بچرخاند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفته است که بیشتر قطعات یوآن را سکه بفروشد
28. Put a coin in the slot.
[ترجمه ترگمان]سکه ای در شکاف بگذار
[ترجمه گوگل]سکه را در شکاف قرار دهید
29. Let's toss a coin to see who goes first.
[ترجمه ترگمان]بیایید یک سکه پرتاب کنیم تا ببینیم چه کسی اول می رود
[ترجمه گوگل]بگذارید یک سکه را بچرخانیم تا ببینیم چه کسی برای اولین بار است
30. The first English gold coin was struck in 125
[ترجمه ترگمان]اولین سکه طلای انگلیسی در سال ۱۲۵ میلادی مورد اصابت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اولین سکه طلای انگلیسی در 125 سال زلزله زده شد