ضارب قانون ـ فقه : لص ورزش : مهاجم
attacker
ضارب قانون ـ فقه : لص ورزش : مهاجم
انگلیسی به فارسی
(ورزش) مهاجم
حملهکننده، یورشکننده
حمله کننده
انگلیسی به انگلیسی
• assailant, one who attacks
someone's attacker is a person who attacks them.
someone's attacker is a person who attacks them.
دیکشنری تخصصی
[فوتبال] مهاجم
مترادف و متضاد
aggressor
Synonyms: assailant, assaulter, mugger, raider, traducer
جملات نمونه
1. to prefer charges against an attacker
بر علیه ضارب اقامه ی دعوی کردن
2. in the midst of the chaos that followed the shooting, the attacker escaped
در میان شلوغ پلوغی پس از تیراندازی،ضارب فرار کرد.
3. The attacker kicked him in the stomach.
[ترجمه ترگمان]مهاجم لگدی به شکم او زد
[ترجمه گوگل]مهاجم او را در معده لگد زد
[ترجمه گوگل]مهاجم او را در معده لگد زد
4. She fought off her attacker by kicking him in the balls.
[ترجمه ترگمان]با لگد زدن بهش، با لگد زدن به توپ، باه اش مقابله کرد
[ترجمه گوگل]او با ضربه زدن به او در توپ، با مهاجم خود مبارزه کرد
[ترجمه گوگل]او با ضربه زدن به او در توپ، با مهاجم خود مبارزه کرد
5. Flinging aside his coat,he chased after his attacker.
[ترجمه ترگمان]با عجله کتش را کنار زد و پس از این که مهاجم او را دنبال کرد، او را دنبال کرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال کت خود، او را پس از مهاجم خود تعقیب کرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال کت خود، او را پس از مهاجم خود تعقیب کرد
6. Police have issued an artist's impression of her attacker.
[ترجمه ترگمان]پلیس تصویر یک هنرمند از مهاجم را منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس تصور هنرمند از مهاجم خود را صادر کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس تصور هنرمند از مهاجم خود را صادر کرده است
7. The attacker threatened them with a gun.
[ترجمه ترگمان]مهاجم آن ها را با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه گوگل]مهاجم با اسلحه را تهدید کرد
[ترجمه گوگل]مهاجم با اسلحه را تهدید کرد
8. The attacker then tried to throttle her with wire.
[ترجمه ترگمان]سپس مهاجم سعی کرد او را با کابل گاز کند
[ترجمه گوگل]سپس مهاجم سعی کرد او را به سیم وصل کند
[ترجمه گوگل]سپس مهاجم سعی کرد او را به سیم وصل کند
9. The attacker may have been waiting around for an opportunity to strike.
[ترجمه ترگمان]حمله کننده ممکن است منتظر فرصتی برای حمله باشد
[ترجمه گوگل]مهاجم ممکن است در انتظار فرصتی برای اعتصاب باشد
[ترجمه گوگل]مهاجم ممکن است در انتظار فرصتی برای اعتصاب باشد
10. She seized her attacker by the throat.
[ترجمه ترگمان]گلوی او را گرفته بود
[ترجمه گوگل]او مهاجم خود را با گلو به دست آورد
[ترجمه گوگل]او مهاجم خود را با گلو به دست آورد
11. She gave an exact description of the attacker.
[ترجمه ترگمان]او توضیح دقیقی از حمله کننده داد
[ترجمه گوگل]او شرح دقیقی از مهاجم ارائه کرد
[ترجمه گوگل]او شرح دقیقی از مهاجم ارائه کرد
12. My attacker threatened me with a gun.
[ترجمه ترگمان]مهاجم من را با یک تفنگ تهدید کرد
[ترجمه گوگل]مهاجم من با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه گوگل]مهاجم من با اسلحه تهدید کرد
13. The attacker struck as she was walking near a housing estate at Monacurra.
[ترجمه ترگمان]مهاجم زمانی که نزدیک یک ملک مسکونی در Monacurra راه می رفت، ضربه زد
[ترجمه گوگل]مهاجم به این نتیجه رسید که او در نزدیکی املاک مسکن در موناکورا راه می رفت
[ترجمه گوگل]مهاجم به این نتیجه رسید که او در نزدیکی املاک مسکن در موناکورا راه می رفت
14. She said her attacker seemed to come out of nowhere.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که حمله کننده به هیچ جا نیومده
[ترجمه گوگل]او گفت که مهاجم خود به نظر نمی رسد از هیچ جا بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]او گفت که مهاجم خود به نظر نمی رسد از هیچ جا بیرون بیاید
15. She beat off her attacker by hitting him with her handbag.
[ترجمه ترگمان]او با کتک زدن او با کیف دستی اش، مهاجم را شکست داد
[ترجمه گوگل]با ضربه زدن به او با کیف دستی خود، مهاجم او را ضرب و شتم کرد
[ترجمه گوگل]با ضربه زدن به او با کیف دستی خود، مهاجم او را ضرب و شتم کرد
پیشنهاد کاربران
متهاجم، حمله کننده، مهاجم، یورش برنده
وحشی تر _درنده تر
- فرد ضارب
- فرد مهاجم
- فرد مهاجم
کلمات دیگر: