(زیست شناسی) جور تخم، پاک تبار، اصیل، صحیح النسب، واجد صفات پدر ومادر
homozygote
(زیست شناسی) جور تخم، پاک تبار، اصیل، صحیح النسب، واجد صفات پدر ومادر
انگلیسی به فارسی
صحیح النسب، واجد صفات پدر ومادر
هموزیگوت
انگلیسی به انگلیسی
• organism which has stable inherited characteristics due to the fact that the pairs of genes are alike in all characteristics (biology)
دیکشنری تخصصی
[علوم دامی] هوموزیگوت ؛ فردی که جفت ژنهای موجود در سلولهای بدنی اش دارای ژنهای مشابه باشد . برای مثال، به فردی با ژنوتیپ BB، هوموزیگوت گفته می شود .
جملات نمونه
1. Finally, the homozygote generation is obtained by self -cross mating of the second heterozygote.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نسل homozygote از جفت گیری self از the دوم بدست می آید
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هوموزیگوت از طریق جفتگیری همجنس گرای دوم هتروزیگوت به دست می آید
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هوموزیگوت از طریق جفتگیری همجنس گرای دوم هتروزیگوت به دست می آید
2. Homozygote (homozygous) --- An individual or genotype with identical alleles at a given locus on a pair of homologous chromosomes.
[ترجمه ترگمان]Homozygote (homozygous)- - یک فرد یا ژنوتیپ با alleles مشابه در یک مکان مشخص در یک جفت کروموزوم متشابه
[ترجمه گوگل]هموسیگوت (هموزیگوت) --- یک فرد یا ژنوتیپ با آللهای یکسان در یک لوزی داده شده در یک جفت کروموزوم همولوگ
[ترجمه گوگل]هموسیگوت (هموزیگوت) --- یک فرد یا ژنوتیپ با آللهای یکسان در یک لوزی داده شده در یک جفت کروموزوم همولوگ
3. A pair of genes was recessiveness homozygote, it was probably to be ill.
[ترجمه ترگمان]یک جفت ژن در homozygote بود، احتمالا بیمار بود
[ترجمه گوگل]یک جفت ژن ها هوموسیوژن ریکاوری بود، احتمالا بیمار بود
[ترجمه گوگل]یک جفت ژن ها هوموسیوژن ریکاوری بود، احتمالا بیمار بود
4. Rates of homozygote for 3microsatellite loci in three miniature pig breeds were calculated, and t-test for them were performed.
[ترجمه ترگمان]نرخ of برای سه جایگاه میکروساتلیت، در سه گونه کوچک خوک، محاسبه شد و تست برای آن ها انجام شد
[ترجمه گوگل]نرخ هوموسیگوت برای موش صحرایی 3 ریشتری در سه نژاد شیرین مینیاتور محاسبه شد و آزمون t برای آنها انجام شد
[ترجمه گوگل]نرخ هوموسیگوت برای موش صحرایی 3 ریشتری در سه نژاد شیرین مینیاتور محاسبه شد و آزمون t برای آنها انجام شد
5. No mutant homozygote was found.
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه تغییر پذیری پیدا نشد
[ترجمه گوگل]هیچ هموزیگوت جهش یافته یافت نشد
[ترجمه گوگل]هیچ هموزیگوت جهش یافته یافت نشد
6. Left and right ventricles of heart were communicated by a tiny crack on ventricular septa in these homozygote animals.
[ترجمه ترگمان]بطن راست و راست قلب با یک ترک کوچک روی سپتا موردان در این حیوانات homozygote انتقال داده شد
[ترجمه گوگل]بطن چپ و راست قلب با یک کرک کوچک بر روی سپتوم بطنی در این حیوانات هموزیگوت ارتباط داشت
[ترجمه گوگل]بطن چپ و راست قلب با یک کرک کوچک بر روی سپتوم بطنی در این حیوانات هموزیگوت ارتباط داشت
7. When the blood lead level was adjusted by covariance analysis, reactive time in choice reaction test of the ALAD1-2 genotype was closed to that of ALAD1-1 homozygote.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سطح هدایت خون با تحلیل کوواریانس تطبیق داده شد، زمان واکنشی در تست واکنش انتخاب بین ژنوتیپ - ۲ برابر با ALAD۱ - ۱ homozygote بسته شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سطح سرب خون با استفاده از تجزیه کوواریانس تنظیم شد، زمان واکنشی در آزمون واکنش انتخاب ژنوتیپ ALAD1-2 به هومیوژنات ALAD1-1 بستگی داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که سطح سرب خون با استفاده از تجزیه کوواریانس تنظیم شد، زمان واکنشی در آزمون واکنش انتخاب ژنوتیپ ALAD1-2 به هومیوژنات ALAD1-1 بستگی داشت
8. Conclusions The results suggest that ICAM-1 K469E polymorphism is significantly associated with susceptibility of stroke, E allele and EE homozygote may be risk factors for ischemic stoke.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتایج حاکی از آن است که پلی مورفیسم پلی مورفیسم با مغناطیس پذیری اثر معنی داری دارد و ممکن است عامل خطر برای stoke ischemic باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج نشان می دهد که پلی مورفیسم ICAM-1 K469E به طور قابل توجهی با حساسیت سکته مغزی، التهاب E و هوموزیگوت EE ممکن است عوامل خطر برای استروک های ایسکمیک باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج نشان می دهد که پلی مورفیسم ICAM-1 K469E به طور قابل توجهی با حساسیت سکته مغزی، التهاب E و هوموزیگوت EE ممکن است عوامل خطر برای استروک های ایسکمیک باشد
9. We confirm that genotype of shank color in White Leghorn chicken in this paper is the dominant homozygote.
[ترجمه ترگمان]ما تایید می کنیم که ژنوتیپ یک رنگ ساق در مرغ ماهی خوار سفید در این مقاله، homozygote غالب است
[ترجمه گوگل]ما تأیید می کنیم که ژنوتیپ رنگ سینه در مرغ سفید ارغوانی در این مقاله هوموزیگوت غالب است
[ترجمه گوگل]ما تأیید می کنیم که ژنوتیپ رنگ سینه در مرغ سفید ارغوانی در این مقاله هوموزیگوت غالب است
10. However, the association was observed in all subjects, as well as in Asians. The association was also found in Asians under recessive genetic model and homozygote comparison (CC vs. GG).
[ترجمه ترگمان]با این حال، این انجمن در همه موضوعات و همچنین در ورزش کاران آسیای میانه مشاهده شد این انجمن همچنین در Asians تحت مدل ژنتیکی مغلوب و مقایسه homozygote (CC در مقابل)یافت شد GG)
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط در همه افراد و همچنین در آسیا مشاهده شد این ارتباط در آسیا ها نیز در مدل ژنتیکی فرسوده و مقایسه هموزیگوت (CC در مقابل GG) یافت شد
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط در همه افراد و همچنین در آسیا مشاهده شد این ارتباط در آسیا ها نیز در مدل ژنتیکی فرسوده و مقایسه هموزیگوت (CC در مقابل GG) یافت شد
11. The effects of this SNP on backfat thickness in Landrace, Yorkshire and Duroc were estimated using least square method. The homozygote pigs had thicker backfat than the heterozygote ones.
[ترجمه ترگمان]اثرات این SNP بر روی ضخامت backfat در Landrace، یورکشایر و Duroc با استفاده از روش حداقل مربعات تخمین زده شدند خوک های آبی backfat ضخیم تر از the بودند
[ترجمه گوگل]اثرات این SNP بر روی ضخامت پشت چربی در لاندریس، یورکشایر و Duroc با استفاده از روش حداقل مربعات برآورد شد خوک های هموزیگوت دارای چربی های ضخیم تر از هتروزیگوت بودند
[ترجمه گوگل]اثرات این SNP بر روی ضخامت پشت چربی در لاندریس، یورکشایر و Duroc با استفاده از روش حداقل مربعات برآورد شد خوک های هموزیگوت دارای چربی های ضخیم تر از هتروزیگوت بودند
کلمات دیگر: