1. he jumped over the fence with agility
با چابکی از روی نرده پرید.
2. With her speed and agility, Cage cut out all her competitors in the hurdle race.
[ترجمه ترگمان]با سرعت و چابکی او، کیج (کیج)تمام رقبای خود را در مسابقه رقابت حذف می کند
[ترجمه گوگل]با سرعت و چابکی او، کاید تمام رقبای خود را در مسابقه مانع از بین برد
3. I admired his considerable mental agility.
[ترجمه ترگمان]من با چابکی considerable او را تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]من چابکی ذهنی قابل توجهی را تحسین کردم
4. This job requires considerable mental agility.
[ترجمه ترگمان]این کار به چابکی ذهنی قابل توجهی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این کار نیاز به چابکی ذهنی قابل توجهی دارد
5. He had the agility of a man half his age.
[ترجمه ترگمان]او با چابکی یک مرد نصف سن خود را داشت
[ترجمه گوگل]او چابکی یک مرد نیمی از سنش را داشت
6. She shows great agility on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]اون چابکی زیادی رو توی زمین تنیس نشون میده
[ترجمه گوگل]او چابکی بزرگی در زمین تنیس نشان می دهد
7. He's got the agility of a mountain goat.
[ترجمه ترگمان]او چابکی یک بز کوهی دارد
[ترجمه گوگل]او چابکی یک بز کوهی است
8. His intellect and mental agility have never been in doubt.
[ترجمه ترگمان]عقل و چابکی روانی او هرگز در تردید نبوده است
[ترجمه گوگل]عقل و چابکی ذهنی او هرگز شک نداشتند
9. He didn't have the mental agility or vision required for a senior politician.
[ترجمه ترگمان]او چابکی ذهنی یا دیدگاه مورد نیاز برای یک سیاست مدار ارشد را نداشت
[ترجمه گوگل]او چابکی ذهنی یا بینایی لازم برای یک سیاستمدار ارشد را نداشت
10. She blinked in surprise at his agility.
[ترجمه ترگمان]او با تعجب پلک زد و با تعجب به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او غافلگیر شده در چابکی خود را مبهوت کرد
11. Nutty, picturing in her mind the agility required of the cross-country performer, ground her teeth with frustration.
[ترجمه ترگمان]nutty، در ذهن خود، چابکی لازم برای اجرا کننده کراس کانتری را در ذهن خود مجسم می کرد و دندان هایش را با ناامیدی بر هم می فشرد
[ترجمه گوگل]Nutty، تصویربرداری در ذهن او، چابکی مورد نیاز از عملکرد بین المللی، زمین دندان های خود را با سرخوردگی
12. Losses in speed and agility are compensated by greater experience, concentration and motivation.
[ترجمه ترگمان]تلفات در سرعت و چابکی با تجربه، تمرکز و انگیزه بیشتری جبران می شود
[ترجمه گوگل]از دست دادن سرعت و چابکی با تجربه، تمرکز و انگیزه جبران می شود
13. He was already taller than most Yek, and his stature displayed the kind of lankiness which promised both strength and agility.
[ترجمه ترگمان]قدش بلندتر از most بود و قد و قامت او نوعی of بود که هم قدرت و هم چابکی را نوید می داد
[ترجمه گوگل]او قبلا بلندتر از اکثر یک بود و قد و قامت او نوعی دیدگی را نشان داد که به قدرت و چابکی وعده داد
14. A network, or society, of very simpleminded decision-making centers like these formed an organism that exhibited remarkable agility and adaptability.
[ترجمه ترگمان]یک شبکه، یا جامعه، از مراکز تصمیم گیری بسیار simpleminded مانند این، یک ارگانیسم تشکیل می دهد که چابکی و سازگاری قابل توجهی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک شبکه یا جامعه، از مراکز تصمیم گیری بسیار ساده مانند این تشکیل یک ارگانیسم است که چابکی و سازگاری قابل توجهی را نشان می دهد