کلمه جو
صفحه اصلی

vulva


معنی : مادگی، فرج
معانی دیگر : بخش برونی آلت تناسلی زن، کس، زهار، ماداله

انگلیسی به فارسی

بخش برونی آلت تناسلی زن، فرج، کس، زهار، ماداله


ولو، فرج، مادگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: vulvae
مشتقات: vulval (adj.), vulvate (adj.)
• : تعریف: the external female genital organs of mammals.

• opening and external parts of female genitals
the vulva is the outer part of a woman's sexual organs; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] فرج ؛ بخش بیرونی دستگاه تولید مثل ماده .

مترادف و متضاد

مادگی (اسم)
buttonhole, boutonniere, pistil, female signs, vulva

فرج (اسم)
hole, vulva, slot, pudendum

جملات نمونه

1. The vulva signs carved on the walls suggest this.
[ترجمه ترگمان]تابلوهای vulva روی دیوارها حکاکی شده این را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]نشانه های ولو که بر روی دیوار حک شده اند این را نشان می دهند

2. The vulva does not signify birth alone, but the sacredness and creativity of the Goddess's body as a whole.
[ترجمه ترگمان]vulva به تنهایی دلالت بر تولد ندارد، بلکه حرمت و خلاقیت جسم الهه را به عنوان یک کل نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ولوا به تنهایی نمیتواند به رسمیت شناخته شود، اما مقدس بودن و خلاقیت بدن الهه به عنوان یک کل

3. Humoral itch with vulva Sao mussily with what endocrine metabolizes also have close relationship.
[ترجمه ترگمان]humoral خارش با vulva سائو mussily با آنچه metabolizes غدد درون ریز ممکن است رابطه نزدیکی داشته باشد
[ترجمه گوگل]خارش خفیف با ولو سائو موسیلی با آنچه متابولیزه غدد درون ریز است نیز رابطه نزدیک دارد

4. Is small needle born on vulva lip?
[ترجمه ترگمان]عقربه کوچک روی لبش به دنیا اومده؟
[ترجمه گوگل]آیا سوزن کوچک در لب ولوا متولد می شود؟

5. Oral stimulation of the clitoris or vulva.
[ترجمه ترگمان]تحریک شفاهی of یا vulva
[ترجمه گوگل]تحریک دهانی کولیتور یا وولو

6. There are continuous striae crossing between the vulva and anus.
[ترجمه ترگمان]There پیوسته بین the و مقعد وجود دارد
[ترجمه گوگل]استراحت مداوم بین ولو و انسداد وجود دارد

7. Locate your clitoris at the top of your vulva just below where your pubic hair begins.
[ترجمه ترگمان]قسمت حساس آلت جنسی خود را در همان جایی که موهای pubic شروع می شود پیدا کنید
[ترجمه گوگل]محل قرار گیری Clitoris خود را در بالای ولو خود را فقط در زیر جایی که موی شکم خود را آغاز می شود

8. Scabby lesions on pastern, teats, vulva and scrotum.
[ترجمه ترگمان]جراحت های ناشی از آسیب مربوط به بخولق، مهبل و بیضه
[ترجمه گوگل]ضایعات ناشی از چروک بر روی پاستور، نارنج، ولو و اسکروتوم

9. The genital system examined from vulva growth, expecilly pubes.
[ترجمه ترگمان]دستگاه تناسلی از رشد vulva، expecilly pubes بررسی شد
[ترجمه گوگل]سیستم تناسلی از رشد ولوو مورد بررسی قرار گرفت

10. Objective To explore the effect of vulva hot packs on delivery during the second labor stage.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر بسته های داغ vulva بر تحویل در طول مرحله کار دوم
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بسته های گرم ولو بر روی زایمان در مرحله کار دوم

11. Please wipe and clean the vulva with disinfectant or soap.
[ترجمه ترگمان]لطفا \"مهبل\" رو با داروی ضد عفونی یا صابون تمیز کن
[ترجمه گوگل]لطفا ولو را با ضد عفونی کننده یا صابون پاک کنید و تمیز کنید

12. vulvovaginitis (pronounced: vul-vo-vah-juh-ni-tus), an inflammation of the vulva and vagina.
[ترجمه ترگمان]vulvovaginitis (تلفظ: vul - vo - juh - ni)، التهاب of و مهبل
[ترجمه گوگل]ولووواژینیت (pronounced vul-vo-vah-vad-ni-tus)، التهاب ولو و مهبل (واژن) است

13. The complaint was vulva white patch with itch for 8 years.
[ترجمه ترگمان]این شکایت تکه ای سفید از خارش به مدت ۸ سال بود
[ترجمه گوگل]این شکایت به مدت 8 سال پچ سفید پوست ورم ملتحمه است

14. Aseptic neutrophilic abscess of the vulva.
[ترجمه ترگمان] دمل چرکی
[ترجمه گوگل]آبسه نوتروفیل آسپتیک وریدی

15. Use plain warm water to clean the vulva. Soaps and detergents can change the normal balance of organisms inside the vagina.
[ترجمه ترگمان]از آب گرم ساده برای تمیز کردن the استفاده کنید مواد شوینده و مواد شوینده می تواند تعادل نرمال ارگانیسم های درون مهبل را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]آب تمیز را برای تمیز کردن ولو استفاده کنید صابون و مواد شوینده می توانند تعادل طبیعی موجودات داخل واژن را تغییر دهند

پیشنهاد کاربران

مادگی

vulva ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: فَرْج
تعریف: اندام تناسلی بیرونی زنان شامل فنج و لب ها و زهراه


کلمات دیگر: