کلمه جو
صفحه اصلی

derby


معنی : نوعی کلاه نمدی لبه دار
معانی دیگر : مسابقه ای که شرکت در آن برای همه آزاد است، شهر دربی (در ناحیه ی دربی شایر در انگلیس)، مسابقه ی اسبدوانی (ویژه ی اسب های سه ساله که هر ساله در ایالت surrey در انگلیس برپا می شود)، هر مسابقه ی اسبدوانی ویژه ی اسب های سه ساله (به ویژه: kentucky derby)، نام شهری در انگلیس، مسابقه اسب دوانی

انگلیسی به فارسی

مسابقه شهرآورد، مسابقه داربی


(در آمریکا) مسابقه اسب سواری، مسابقه (ورزشی)


(در آمریکا) کلاه لگنی، کلاه مِلُن


شهرآورد، نوعی کلاه نمدی لبه دار


انگلیسی به انگلیسی

• annual horse race for three-year-old horses (held in england); any important annual horse race
race, contest; bowler, rounded felt hat with a narrow brim (worn by men)
the derby is a famous english horse race which takes place every year.
a derby is a sporting event between teams from the same area or city.
in american english, a derby is a bowler hat.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] دربی
[نساجی] کلاه شاپو نمدی

مترادف و متضاد

نوعی کلاه نمدی لبه دار (اسم)
derby

جملات نمونه

1. a fishing derby
مسابقه ی ماهیگیری همگانی

2. Her racing tipster got the Derby winner right.
[ترجمه ترگمان]خبرچین Her برنده مسابقه بزرگ شد
[ترجمه گوگل]سرپرست مسابقه او راست برنده جایزه Derby بود

3. That horse won the Kentucky Derby.
[ترجمه عمیلی] آن اسب در مسابقه کنتاکی برنده شد
[ترجمه ترگمان]آن اسب در شهر داربی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این اسب برنده جایزه کنتاکی شد

4. I was enquiring in Lost Property at Derby.
[ترجمه ترگمان]من در شهر داربی در حال از دست دادن اموال از دست رفته بودم
[ترجمه گوگل]من در املاک و مستغلات از دست رفته دربی پرسیدم

5. The Derby winner is now standing.
[ترجمه ترگمان]برنده Derby اکنون ایستاده است
[ترجمه گوگل]برنده جایزه در حال حاضر ایستاده است

6. Arazi is odds-on to win the Kentucky Derby.
[ترجمه ترگمان]Arazi شانس برنده شدن در مسابقات اسب دوانی در کنتاکی را دارد
[ترجمه گوگل]Arazi شانس دارد تا برنده جایزه کنتاکی شود

7. The Derby will be run at 3 o'clock.
[ترجمه ترگمان]داربی در ساعت ۳ اداره خواهد شد
[ترجمه گوگل]دربی 3 ساعته اجرا خواهد شد

8. The Derby winner Generous will be put to stud in Britain at the end of the season.
[ترجمه ترگمان]برنده مسابقه داربی در پایان این فصل در بریتانیا برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]در پایان فصل برنده جایزه داربی در بریتانیا قرار خواهد گرفت

9. He has been a Derby County supporter since boyhood.
[ترجمه ترگمان]او از زمان کودکی یکی از حامیان بخش دربی بوده است
[ترجمه گوگل]او از دوران کودکی حامی مدرسه دربی بوده است

10. Britain came second in the Prix St Georges Derby.
[ترجمه ترگمان]انگلستان در جایزه بزرگ سنت ژرژ داربی دوم شد
[ترجمه گوگل]بریتانیا دومین جایزه جشنواره جورجز دربی بود

11. The Derby is a major event in the racing calendar.
[ترجمه ترگمان]داربی رویدادی بزرگ در تقویم مسابقات است
[ترجمه گوگل]دربی یک رویداد بزرگ در تقویم مسابقه است

12. He aggravated a neck injury while playing for Derby County.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که برای دربی کانتی بازی می کرد یک جراحت گردن را تشدید کرد
[ترجمه گوگل]او در هنگام بازی دربی کانتی آسیب گردن را تشدید کرد

13. A moment passed, and then Derby burst into tears.
[ترجمه ترگمان]یک لحظه گذشت و دربی گریه را سر داد
[ترجمه گوگل]یک لحظه گذشت، و سپس دربی به اشک پشت سر گذاشت

14. They've only lost 3 at home, but Derby, Luton and Brentford have won there this season.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط ۳ نفر را در خانه از دست داده اند، اما دربی، Luton و Brentford در این فصل برنده شده اند
[ترجمه گوگل]آنها تنها 3 در خانه را از دست دادند، اما دربی، لوتون و برنتفورد در این فصل این فصل را به دست آورده اند

15. Voice over Derby had one more chance to balance the books but Paul Kitson wasted a glorious opportunity by blasting wide.
[ترجمه ترگمان]در طی این دربی، در دربی دربی یک شانس دیگر داشت که کتاب ها را به خطر بیندازد، اما پل Kitson با انفجار بزرگ یک فرصت عالی از دست داد
[ترجمه گوگل]صدای بیش از دربی شانس بیشتری برای تعادل کتاب داشت، اما پل کیتسون فرصت شگفت انگیزی با انفجار گسترده ای نداشت

a local derby

مسابقه‌ی محلی


derby day

روز مسابقات شهرآورد، روز مسابقات داربی


پیشنهاد کاربران

شهرآورد, دربی یا داربی, بازی سنتی بین دو تیم ورزشی متعلق به یک شهر یا استان.


کلمات دیگر: