1. to ration the inhabitants of a besieged city
ساکنان شهر محاصره شده را جیره بندی کردن
2. a maintenance ration of calcium
کلسیم کافی برای حفظ سلامتی
3. everyone has a sugar ration of 3 kilograms
سهمیه ی شکر هر نفر 3 کیلو است.
4. they issued each soldier's ration promptly
جیره ی هر یک از سربازان را بی معطلی دادند.
5. the sailors were given their ration
جیره ی ملوانان داده شد.
6. i noticed that i was being scanted in my food ration
متوجه شدم که جیره ی خوراک مرا کم می گذاشتند.
7. Have you used your ration of petrol for this week?
[ترجمه ترگمان]آیا از جیره شما برای این هفته استفاده کرده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا از این هفته برای مصرف سوخت بنزین خود استفاده کردید؟
8. The country cut the bread ration last year.
[ترجمه ترگمان] سال پیش جیره غذایی رو قطع کرد
[ترجمه گوگل]این کشور در سال گذشته میزان نان خود را کاهش داد
9. Even wool was on ration in the war.
[ترجمه ترگمان]حتی پشم هم در جنگ بود
[ترجمه گوگل]حتی پشم در جیره غذایی در جنگ بود
10. Pregnant women received a double ration of milk.
[ترجمه ترگمان] یه زن حامله یه مقدار شیر از شیر دریافت کرده
[ترجمه گوگل]زنان باردار شیر دوش را دریافت کردند
11. I try to ration the children's television viewing to an hour a day.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم که نمایش تلویزیون کودکان را به یک ساعت در روز سهمیه بندی کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم تلویزیون را با یک ساعت در روز تماشا کنم
12. You've had your ration of sweets for the day!
[ترجمه ترگمان]تو برای آن روز سهمیه شکلات را خوردی!
[ترجمه گوگل]شما شیرینی های روزانه خود را به دست آورده اید!
13. This ration has, as its upper limit, the number of eligible planets in the universe.
[ترجمه ترگمان]این سهمیه به عنوان حد بالایی آن، تعداد سیاره های واجد شرایط در جهان است
[ترجمه گوگل]این جیره به عنوان حد بالای آن، تعداد سیارات واجد شرایط در جهان است
14. The average meat ration was five ounces per week per person, including buffalo bones.
[ترجمه ترگمان]جیره گوشت به طور متوسط هر هفته پنج اونس است، از جمله استخوان بوفالو
[ترجمه گوگل]میانگین گاو گوشت 5 تن در هر هفته به ازای هر نفر، از جمله استخوان های بوفالو بود
15. A ration book for certain items of food, clothing coupons, driving licence.
[ترجمه ترگمان]یک کتاب سهمیه برای موارد خاصی از مواد غذایی، کوپن های لباس، مجوز رانندگی
[ترجمه گوگل]کتاب غذا برای اقلام خاص غذا، کوپن لباس، گواهینامه رانندگی