کلمه جو
صفحه اصلی

diaphragm


معنی : دیافراگم، میان پرده، حجاب حاجز، پردهء دل، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن
معانی دیگر : (کالبدشناسی) حجاب حاجز، پرده ی دل، (هر غشا یا پرده یا دیواره ای که دو چیز را از هم جدا کند) جداساز، شامه، واشامه، میان بند، سواگر، جداگر، تراشامه، (دوربین عکاسی و غیره) دیافراگم، دریچه ی نور، ترابند، (کلاهک پلاستیکی که برای جلوگیری از آبستنی در مدخل زهدان قرار می دهند) زهدانپوش، در عکاسی دریچه ء نور را بستن

انگلیسی به فارسی

دیافراگم، میان پرده، حجاب حاجز، پردهء دل، حجاب یا پرده گذاردن، دریچهء نور را بستن


میان‌پرده، میان‌بند، حجاب حاجز، پرده دل، دیافراگم، حجاب یا پرده گذاردن، (در عکاسی)دریچه نور را بستن


انگلیسی به انگلیسی

• partition separating the chest cavity from the abdomen (anatomy); disk which vibrates in response to sound waves (in a telephone, speaker, etc.); shutter; birth control device
your diaphragm is a muscle between your lungs and your stomach.
a diaphragm is a contraceptive device placed inside a woman's vagina.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] دیافراگم ؛ پرده ماهیچه ای بین حفره شکمی و سینه ای .
[سینما] روزنه - دیافراگم - دهانه عدسی
[عمران و معماری] دیافراگم - میان پرده - واشامه
[برق و الکترونیک] دیافراگم، غشاء 1. ورقه ای نازک و انعطاف پذیر که توسط امواج صدا به حرکت در می آید، مانند میکروفون، و یا در صورت ارتعاش امواج صدا را تولید می کند، مانند بلندگو. 2. دریچه ای قابل تنظیم در دوربینهای تلویزیونی که با کاهش سطح مؤثر یک عدسی منق میدان را بیشتر می کند.
[مهندسی گاز] دیافراگم، حجاب یا پرده گذاردن

مترادف و متضاد

دیافراگم (اسم)
diaphragm, shutter

میان پرده (اسم)
membrane, diaphragm, mediastinum

حجاب حاجز (اسم)
midriff, traverse, diaphragm

پردهء دل (اسم)
diaphragm

حجاب یا پرده گذاردن (فعل)
diaphragm

دریچهء نور را بستن (فعل)
diaphragm

جملات نمونه

the diaphragm of a plant stem

تراشامه‌ی ساقه‌ی گیاه


diaphragmalgia

درد حجاب حاجز


1. the diaphragm of a plant stem
تراشامه ی ساقه ی گیاه

2. The diaphragm is the principal muscle of respiration.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم ماهیچه اصلی تنفس است
[ترجمه گوگل]دیافراگم عضله اصلی تنفس است

3. The diaphragm draws air into the lungs.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم هوا را به داخل ریه ها جذب می کند
[ترجمه گوگل]دیافراگم هوا را به ریه ها می رساند

4. The two projects deal with masonry diaphragm wall construction and off-the-frame clay brickwork cladding to framed construction.
[ترجمه ترگمان]این دو پروژه با ساخت دیوار دیافراگم بنایی و روکش فلزی و روکش فلزی با قاب کناری سروکار دارند
[ترجمه گوگل]این دو پروژه با ساخت دیوار دیافراگم سنگ تراشی و روکش فلزی آجر خاکی به فریم ساخته می شوند

5. On her way home, she tossed her diaphragm in the first bin at Kennedy Airport.
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت به خانه، او دیافراگم خود را در اولین سطل at در فرودگاه کندی به پایین پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]در راه خانه او، دیافراگم خود را در اولین کانتینتی در فرودگاه کندی گذاشت

6. Masonry diaphragm walling is a popular form of loadbearing wall construction for leisure and commercial buildings.
[ترجمه ترگمان]فراماسونری (دیافراگم)یک شکل عمومی از ساخت دیوار loadbearing برای ساختمان های فراغت و تجاری است
[ترجمه گوگل]دیواره دیوارهای مصالح ساختمانی، یک فرم محبوب برای ساخت دیوارهای تحمل پذیر برای ساختمان های تجاری و تفریحی است

7. Most patients succumb when the diaphragm and rib muscles become paralyzed, and breathing becomes impossible.
[ترجمه ترگمان]اکثر بیماران در زمانی که دیافراگم و قفسه سینه فلج شده اند، تسلیم می شوند و تنفس غیر ممکن می شود
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران وقتی که دیافراگم و عضلات رباط فلج می شوند، تسکین پیدا می کنند و تنفس غیرممکن می شود

8. Once she stuffed her diaphragm into one of my neon lights, breaking it, shattering it.
[ترجمه ترگمان]یک بار پرده را در یکی از چراغ های نئون من گذاشت، آن را پاره کرد، آن را خرد کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او دیافراگم خود را به یکی از چراغ های نئون پرت کرد، آن را شکست و آن را خراب کرد

9. Rigidity is not an issue with the electrostatic diaphragm.
[ترجمه ترگمان]Rigidity یک مساله با دیافراگم الکترواستاتیک نیست
[ترجمه گوگل]رطوبت مسئله ای با دیافراگم الکترواستاتیک نیست

10. A user survey of recently completed diaphragm wall projects is part of the programme to provide feedback.
[ترجمه ترگمان]یک بررسی کاربر از پروژه های دیوار دیافراگم تکمیل شده اخیر بخشی از برنامه برای ارائه بازخورد است
[ترجمه گوگل]نظرسنجی کاربر از پروژه های دیوار دیافراگم اخیرا بخشی از برنامه برای ارائه بازخورد است

11. Good news for diaphragm users fed up with slippery spermicidal gel.
[ترجمه ترگمان]خبره ای خوب برای مصرف کنندگان دیافراگم با ژل spermicidal لیز خورده شدند
[ترجمه گوگل]خبر خوب برای کاربران دیافراگم با ژل اسپلیکالیزه لغزنده خسته شده است

12. The diaphragm is the strong muscular wall that separates the chest from the stomach.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم یک دیواره ماهیچه ای قوی است که سینه را از شکم جدا می کند
[ترجمه گوگل]دیافراگم دیوار قوی عضلانی است که سینه را از معده جدا می کند

13. More modern valves contain a diaphragm instead of a washer, and are generally far more reliable.
[ترجمه ترگمان]شیره ای مدرن بیشتری به جای واشر واشر، دارای دیافراگم هستند و به طور کلی قابل اعتمادتر هستند
[ترجمه گوگل]شیرهای مدرن بیشتر به جای واشر دیافراگم هستند و عموما قابل اعتمادترند

14. So he replaced the diaphragm with a piece of light-sensitive selenium, connected in series with a battery and telephone earpiece.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دیافراگم را با قطعه ای از سلنیوم بسیار حساس جایگزین کرد که با باتری و earpiece تلفنی ارتباط داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین او دیافراگم را با قطعه ای از سلنیوم حساس به نور، به صورت سریال با یک باتری و تلفن متصل کرد

15. Modern installations usually use electrically powered cam driven diaphragm pumps.
[ترجمه ترگمان]تاسیسات مدرن معمولا از دوربین دیافراگم با نیروی الکتریکی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]نصب و راه اندازی های مدرن معمولا از پمپ های دیافراگم با موتور الکتریکی استفاده می کنند

پیشنهاد کاربران

[کالبدشناسی]
پرده شکمی ، پرده حفره شکمی

[دوربین عکاسی]
نورگیر ، نوربَند

وسیله جلوگیری از بارداری که در رحم زن جا میگیرد

diaphragm ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: میان‏بند
تعریف: دریچه ای قابل تنظیم برای محدود کردن پرتوهای نور یا باریکۀ ذرات ورودی به سامانۀ فیزیکی


کلمات دیگر: