1. the diaphragm of a plant stem
تراشامه ی ساقه ی گیاه
2. The diaphragm is the principal muscle of respiration.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم ماهیچه اصلی تنفس است
[ترجمه گوگل]دیافراگم عضله اصلی تنفس است
3. The diaphragm draws air into the lungs.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم هوا را به داخل ریه ها جذب می کند
[ترجمه گوگل]دیافراگم هوا را به ریه ها می رساند
4. The two projects deal with masonry diaphragm wall construction and off-the-frame clay brickwork cladding to framed construction.
[ترجمه ترگمان]این دو پروژه با ساخت دیوار دیافراگم بنایی و روکش فلزی و روکش فلزی با قاب کناری سروکار دارند
[ترجمه گوگل]این دو پروژه با ساخت دیوار دیافراگم سنگ تراشی و روکش فلزی آجر خاکی به فریم ساخته می شوند
5. On her way home, she tossed her diaphragm in the first bin at Kennedy Airport.
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت به خانه، او دیافراگم خود را در اولین سطل at در فرودگاه کندی به پایین پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]در راه خانه او، دیافراگم خود را در اولین کانتینتی در فرودگاه کندی گذاشت
6. Masonry diaphragm walling is a popular form of loadbearing wall construction for leisure and commercial buildings.
[ترجمه ترگمان]فراماسونری (دیافراگم)یک شکل عمومی از ساخت دیوار loadbearing برای ساختمان های فراغت و تجاری است
[ترجمه گوگل]دیواره دیوارهای مصالح ساختمانی، یک فرم محبوب برای ساخت دیوارهای تحمل پذیر برای ساختمان های تجاری و تفریحی است
7. Most patients succumb when the diaphragm and rib muscles become paralyzed, and breathing becomes impossible.
[ترجمه ترگمان]اکثر بیماران در زمانی که دیافراگم و قفسه سینه فلج شده اند، تسلیم می شوند و تنفس غیر ممکن می شود
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران وقتی که دیافراگم و عضلات رباط فلج می شوند، تسکین پیدا می کنند و تنفس غیرممکن می شود
8. Once she stuffed her diaphragm into one of my neon lights, breaking it, shattering it.
[ترجمه ترگمان]یک بار پرده را در یکی از چراغ های نئون من گذاشت، آن را پاره کرد، آن را خرد کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او دیافراگم خود را به یکی از چراغ های نئون پرت کرد، آن را شکست و آن را خراب کرد
9. Rigidity is not an issue with the electrostatic diaphragm.
[ترجمه ترگمان]Rigidity یک مساله با دیافراگم الکترواستاتیک نیست
[ترجمه گوگل]رطوبت مسئله ای با دیافراگم الکترواستاتیک نیست
10. A user survey of recently completed diaphragm wall projects is part of the programme to provide feedback.
[ترجمه ترگمان]یک بررسی کاربر از پروژه های دیوار دیافراگم تکمیل شده اخیر بخشی از برنامه برای ارائه بازخورد است
[ترجمه گوگل]نظرسنجی کاربر از پروژه های دیوار دیافراگم اخیرا بخشی از برنامه برای ارائه بازخورد است
11. Good news for diaphragm users fed up with slippery spermicidal gel.
[ترجمه ترگمان]خبره ای خوب برای مصرف کنندگان دیافراگم با ژل spermicidal لیز خورده شدند
[ترجمه گوگل]خبر خوب برای کاربران دیافراگم با ژل اسپلیکالیزه لغزنده خسته شده است
12. The diaphragm is the strong muscular wall that separates the chest from the stomach.
[ترجمه ترگمان]دیافراگم یک دیواره ماهیچه ای قوی است که سینه را از شکم جدا می کند
[ترجمه گوگل]دیافراگم دیوار قوی عضلانی است که سینه را از معده جدا می کند
13. More modern valves contain a diaphragm instead of a washer, and are generally far more reliable.
[ترجمه ترگمان]شیره ای مدرن بیشتری به جای واشر واشر، دارای دیافراگم هستند و به طور کلی قابل اعتمادتر هستند
[ترجمه گوگل]شیرهای مدرن بیشتر به جای واشر دیافراگم هستند و عموما قابل اعتمادترند
14. So he replaced the diaphragm with a piece of light-sensitive selenium, connected in series with a battery and telephone earpiece.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دیافراگم را با قطعه ای از سلنیوم بسیار حساس جایگزین کرد که با باتری و earpiece تلفنی ارتباط داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین او دیافراگم را با قطعه ای از سلنیوم حساس به نور، به صورت سریال با یک باتری و تلفن متصل کرد
15. Modern installations usually use electrically powered cam driven diaphragm pumps.
[ترجمه ترگمان]تاسیسات مدرن معمولا از دوربین دیافراگم با نیروی الکتریکی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]نصب و راه اندازی های مدرن معمولا از پمپ های دیافراگم با موتور الکتریکی استفاده می کنند