1. captain javadi's promotion was delayed for two years
ترفیع سروان جوادی دو سال به تعویق افتاد.
2. a captain comes after a colonel
سروان از سرهنگ پایین تر است.
3. the captain is very gi
سروان دیسیپلین نظامی را سخت رعایت می کند.
4. the captain sparked his team to victory
کاپیتان موجب برد تیم خود شد.
5. the captain stood on the poop and addressed the sailors
ناخدا روی سکوب پاشنه ایستاد و ناویان را مخاطب قرار داد.
6. the rank of captain
درجه ی سروانی
7. a colonel outranks a captain
یک سرهنگ،مافوق یک سروان است.
8. for his disobedience the captain was reduced to the ranks
به خاطر نافرمانی سروان را به درجه ی سربازی تنزل دادند.
9. he jumped rapidly from captain to colonel
او به سرعت از سروانی به سرهنگی ارتقا یافت.
10. if a ship sinks, the captain is to blame
اگر کشتی غرق شود تقصیر متوجه ناخدا است.
11. the sailors mutinied against their captain
ناویان بر ناخدای خود شوریدند.
12. it's a lonely thing to be the captain of a ship
ناخدای کشتی بودن موجب احساس تنهایی می شود.
13. our fate turned on the whims of the captain
سرنوشت ما به هوس های ناخدا بستگی داشت.
14. he was separated from the army with the rank of captain
با درجه ی سروانی از ارتش منفصل شد.
15. A captain is inferior to a major.
[ترجمه ترگمان] یه فرمانده پایین تر از یه سرگرد هست
[ترجمه گوگل]یک کاپیتان پایین تر از یک بزرگ است
16. The captain was promoted to the rank of major.
[ترجمه ترگمان]سروان به درجه سرگردی ارتقا پیدا کرده
[ترجمه گوگل]کاپیتان به درجه اصلی ارتقا یافت
17. He doubled as captain and coach of the team.
[ترجمه ترگمان]به عنوان کاپیتان و مربی تیم دو برابر شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان کاپیتان و مربی تیم دو برابر شده است
18. A captain in the navy ranks above a captain in the army.
[ترجمه ترگمان]فرمانده نیروی دریایی از فرمانده ارتش در ارتش خدمت می کند
[ترجمه گوگل]یک کاپیتان در نیروی دریایی بالاتر از یک کاپیتان در ارتش است
19. The captain victualed his ship for the voyage.
[ترجمه یلدا] کاپیتان خود را برای سفر اماده کرد
[ترجمه ترگمان]ناخدا کشتی خود را برای سفر آماده کرده بود
[ترجمه گوگل]کاپیتان کشتی خود را برای سفر پیاده کرد
20. He was a generally unpopular choice for captain.
[ترجمه ترگمان]او انتخاب مناسبی برای کاپیتان بود
[ترجمه گوگل]او برای کاپیتان انتخاب معمولی نامطمئن بود
21. The captain did his best to foster a sense of unity among the new recruits.
[ترجمه ترگمان]ناخدا بهترین کار خود را کرد تا احساس وحدت در میان نیروهای جدید را تقویت کند
[ترجمه گوگل]کاپیتان تمام تلاشش را کرد تا هویت وحدت را در میان نیروهای جدید ایجاد کند
22. She made a 1:5 scale replica of Captain Cook's ship,'The Endeavour '.
[ترجمه ترگمان]او نسخه ۱: ۵ را از کشتی کاپیتان کوک، یعنی سفینه Endeavour را انجام داد
[ترجمه گوگل]او یک مقیاس 1 5 مقیاس از کشتی کاپیتان کوک، The Endeavor را ساخته است