کلمه جو
صفحه اصلی

haploid


معنی : تک نما، نیم دانه، تک نما، در ظاهر منفرد
معانی دیگر : (زیست شناسی) تک لاد، هاپلوئید، نیمگان، دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی

انگلیسی به فارسی

درظاهرمنفرد، تک نما، (زیست‌شناسی) دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلول‌های جنسی، نیم دانه


هپلوئید، تک نما، نیم دانه، در ظاهر منفرد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: in biology, having a single set of non-sex-determining chromosomes. (See diploid.)
اسم ( noun )
• : تعریف: an organism or cell with a single set of non-sex-determining chromosomes. (See diploid.)

• single, simple; of or pertaining to a single set of unpaired chromosomes (biology)
organism or cell that comprises of a single set of chromosomes (biology)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] هاپلوئید ؛ اشاره به سلولهای دارد که دارای نیمی از زوج کروموزومها هستند . معمولاً اشاره به سلولهای جنسی یکی از دو جنس نر یا ماده است .

مترادف و متضاد

تک نما (اسم)
haploid

نیم دانه (اسم)
haploid

تک نما (صفت)
haploid

در ظاهر منفرد (صفت)
haploid

جملات نمونه

1. Reduced to just the haploid maternal complement of chromosomes, the egg develops into a male.
[ترجمه ترگمان]این تخم مرغ به شکل مکمل haploid از کروموزوم ها که به یک نر تبدیل می شوند، کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ به جز مکمل مادربزرگ haploid از کروموزوم کاهش می یابد، تخمک به یک مرد تبدیل می شود

2. Diploidy is restored when two haploid gametes fuse.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که دو گامت های نر به هم متصل شوند، Diploidy دوباره برقرار می شود
[ترجمه گوگل]دیپلوئیدی هنگامی که دو گته هپلوئید با هم مخلوط می شوند بازسازی می شوند

3. Thus, whereas spermatocytes produce four functional haploid spermatozoa, primary oocytes eventually produce one functional haploid egg plus two polar bodies.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که spermatocytes چهار haploid عملکردی را تولید می کند، oocytes اولیه در نهایت یک تخم haploid کارکردی به همراه دو جسم قطبی تولید می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالیکه اسپرماتوسیتها چهار اسپرماتوپلائید عملکردی تولید می کنند، تخمک های اولیه در نهایت یک تخم مرغ هپلوئید عملکردی به همراه دو قطب قطعه تولید می کنند

4. At fertilization, when the haploid gametes fuse, the diploid number of chromosomes is restored.
[ترجمه ترگمان]در لقاح جنسی، زمانی که گامت های گامت های به هم پیوند می خورند، تعداد دو تایی از کروموزوم ها به حالت اول باز می گردد
[ترجمه گوگل]در باروری، زمانی که فیبر هاتوئید gametes، تعداد دیپلوئید کروموزوم بازسازی می شود

5. Here we describe haploid mouse embryonic stem cells and show their application in forward genetic screening.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما سلول های بنیادی جنینی موش را توصیف می کنیم و کاربرد آن ها در غربالگری ژنتیکی را نشان می دهیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما سلول های بنیادی جنینی haploid را معرفی می کنیم و کاربرد آنها را در غربالگری ژنتیک پیش رو نشان می دهیم

6. The haploid breeding of maize is a technology that using anther culture or gynogenesis to produce haploid, and then obtain stable new varieties through natural or artificial doubling.
[ترجمه ترگمان]پرورش haploid ذرت یک تکنولوژی است که از بساک یا gynogenesis برای تولید haploid استفاده می کند و سپس انواع جدید تولید شده را از طریق دو برابر کردن طبیعی یا مصنوعی به دست می آورد
[ترجمه گوگل]پرورش haploid ذرت یک فن آوری است که با استفاده از فرهنگ خونی و یا gynogenesis برای تولید هپلوئید، و سپس به دست آوردن انواع جدید پایدار از طریق دو برابر شدن طبیعی یا مصنوعی

7. These are the haploid sexual spores that were produced following meiosis inside the basidium .
[ترجمه ترگمان]این the جنسی haploid هستند که بعد از meiosis در داخل basidium تولید شدند
[ترجمه گوگل]این ها اسپورهای جنسی haploid هستند که پس از مایوز در داخل پایه تشکیل شده است

8. Potato haploid induction has significant meaning in potato breeding, It includes parthenogenesis and anther culture methods.
[ترجمه ترگمان]induction haploid سیب زمینی معنای قابل توجهی در پرورش سیب زمینی دارد، که شامل روش های فرهنگ parthenogenesis و بساک است
[ترجمه گوگل]القاء هپلوئید سیب زمینی به معنای معنیداری در پرورش سیب زمینی دارد، شامل روش های پاتختنژنز و کشت غیرمستقیم است

9. Haploid variety breeding and application in anther culture breeding.
[ترجمه ترگمان]haploid به پرورش و کاربرد در بساک مربوط به زاد و ولد culture
[ترجمه گوگل]پرورش و استفاده از گونه های Haploid در پرورش کشت خالص

10. Generative cell One of the haploid cells in the POLLEN TUBE of seed plants.
[ترجمه ترگمان]غشای مولد یکی از سلول های haploid در pollen TUBE از گیاهان بذر
[ترجمه گوگل]سلول های تولیدی یکی از سلول های هپلوئید در لوله های POLLEN از گیاهان دانه

11. Club-shaped basidia, each bearing four haploid basidiospores, line the surfaces of the gills on the underside of the mushroom cap.
[ترجمه ترگمان]basidia شکل کلاب، که هر کدام چهار haploid basidiospores دارند، سطوح فلس دار زیر کلاه قارچی قرار دارند
[ترجمه گوگل]باسیدیا باشائی شکل، هر یک دارای چهار حادوییدوسپور هاپلوئید، سطوح قارچ ها را در قسمت پایین قارچ قارچ قرار می دهد

12. The chromosome doubling of haploid and double haploid in cucumber was studied.
[ترجمه ترگمان]کروموزوم دو برابر of و haploid دوتایی در خیار مطالعه شد
[ترجمه گوگل]دو برابر شدن کروموزوم هاپلوئید و دوپاک در خمیر ها مورد بررسی قرار گرفت

13. A yeast haploid S1(a) with high intracellular content of reduced glutathione (GSH) was selected from 75 yeast strains by primary screening and isolation of haploid, and then marked with auxotroph.
[ترجمه ترگمان]یک مخمر haploid (۱)با محتوای درون سلولی بالا از glutathione کاهش یافته (GSH)از ۷۵ نمونه مخمر به وسیله غربالگری اولیه و جداسازی of انتخاب شد و سپس با auxotroph علامت گذاری شد
[ترجمه گوگل]هپلوئید مخمر S1 (a) با محتوای بالای داخل سلولی کاهش گلوتاتیون (GSH) از 75 سوپ مخمر با غربالگری اولیه و جداسازی هپلوئید انتخاب شد و سپس با عکسوتروپ مشخص شد

14. For example, if the haploid number is the euploid number would be 22 etc, and there would be equal numbers of each different chromosome.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر عدد haploid عدد euploid باشد ۲۲ و غیره خواهد بود، و تعداد مساوی از هر کروموزوم متفاوت خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای مثال، اگر تعداد هاپلوئید است تعداد یوپلویید می شود 22 و غیره، و وجود خواهد داشت تعداد مساوی از هر کروموزوم متفاوت است


کلمات دیگر: