کلمه جو
صفحه اصلی

additional


معنی : فرعی، اضافی، افزوده
معانی دیگر : اضافی، افزوده

انگلیسی به فارسی

اضافی، افزوده


اضافی، افزوده، فرعی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: additionally (adv.)
• : تعریف: more; added.
مترادف: more, other, over and above, supplementary
مشابه: another, auxiliary, excess, extra, further, spare

- We will need additional chairs for the seminar; ten will not be enough.
[ترجمه رضا] مابرای این سمینار تعدادی صندلی اضافی نیاز داریم؛ ده صندلی کافی نیست.
[ترجمه M.Mahdi] ما به صندلی های اضافی برای سمینار نیاز داریم ده عدد کافی نخواهد بود
[ترجمه زینب زرمسلک ] برای سمینار به صندلی های بیشتری نیاز داریم؛ ده عدد صندلی کافی نیست.
[ترجمه ترگمان] ما به صندلی های اضافی برای این سمینار نیاز داریم؛ ده نفر کافی نخواهد بود
[ترجمه گوگل] ما به صندلی های اضافی برای سمینار نیاز خواهیم داشت ده کافی نخواهد بود

• extra, supplemental
additional means extra or more than the ones mentioned or already there.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] اضافی، دیگر، تکمیلی
[فوتبال] اضافی
[نساجی] اضافی - افزایشی
[ریاضیات] اضافی، افزوده، تکمیلی، افزایشی، بیشتر

مترادف و متضاد

فرعی (صفت)
inferior, by, accessory, accessorial, subsidiary, secondary, ancillary, subordinate, derivative, additional, adjunct, tributary, subaltern, petty, sideway, extrinsic, extraneous

اضافی (صفت)
extra, additional, further, supplementary, supernumerary, plus, intercalary

افزوده (صفت)
additional, adjunct, intercalary

extra, supplementary


Synonyms: added, affixed, appended, further, increased, more, new, on the side, option, other, over-and-above, padding, perk, spare, supplementary


Antonyms: necessary


جملات نمونه

1. additional costs
مخارج اضافی

2. they attacked with additional vigor
آنان با شدت بیشتر حمله کردند.

3. they allowed the import of an additional 50 million tons of rice
آنان وارد کردن 50 میلیون تن برنج اضافی را مجاز دانستند.

4. cumulative interest is interest that is added to the principal and draws additional interest
بهره ی مرکب بهره ای است که بر اصل پول افزوده می شود و بهره ی اضافی به آن تعلق می گیرد.

5. This system imposes additional financial burdens on many people.
[ترجمه ترگمان]این سیستم بار مالی بیشتری را بر روی بسیاری از مردم تحمیل می کند
[ترجمه گوگل]این سیستم برای بسیاری از مردم مالیات اضافی را تحمیل می کند

6. The US is sending additional troops to the region.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده سربازان بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده نیروهای اضافی را به منطقه ارسال می کند

7. The government is expected to lay an additional tax on us by the end of the year.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که دولت تا پایان سال یک مالیات اضافی بر ما بگذارد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که دولت تا پایان سال مالیات اضافی را برای ما بپردازد

8. Additional information can be obtained from the centre.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات اضافی را می توان از این مرکز به دست آورد
[ترجمه گوگل]اطلاعات اضافی را می توان از مرکز دریافت کرد

9. There will be no additional charges for this service.
[ترجمه ترگمان]هیچ اتهام دیگری برای این سرویس وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]برای این سرویس هزینه اضافی وجود نخواهد داشت

10. The committee may co-opt additional members for special purposes.
[ترجمه ترگمان]این کمیته می تواند اعضای اضافی را برای اهداف خاص انتخاب کند
[ترجمه گوگل]این کمیته می تواند اعضای اضافی را برای اهداف خاص سازماندهی کند

11. The government will direct the additional taxes to the educational reform.
[ترجمه ترگمان]دولت مالیات های اضافی را به اصلاحات آموزشی هدایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت مالیات اضافی را به اصلاحات آموزشی هدایت خواهد کرد

12. I bought another safety lock as an additional insurance against thieves.
[ترجمه ترگمان]من یه قفل امنیتی دیگه به عنوان یه بیمه اضافی در برابر دزدها خریدم
[ترجمه گوگل]قفل ایمنی دیگری به عنوان یک بیمه اضافی در برابر دزدان خریداری کردم

13. They are always trying to wring additional funds from the government.
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه در تلاش هستند تا بودجه اضافی از دولت به دست آورند
[ترجمه گوگل]آنها همیشه سعی دارند پول های اضافی را از دولت بگیرند

14. They roped their cases and trunks for additional safety.
[ترجمه ترگمان]آن ها پرونده ها و چمدان های خود را با طناب به سمت ایمنی بیشتر حرکت دادند
[ترجمه گوگل]آنها موارد و لبه های خود را برای ایمنی اضافی پیچیدند

15. The government is providing an additional £25 million to expand the service.
[ترجمه ترگمان]دولت ۲۵ میلیون پوند دیگر برای توسعه خدمات ارائه می کند
[ترجمه گوگل]دولت 25 میلیون پوند هزینه اضافی برای گسترش خدمات ارائه می دهد

16. Additional information was gleaned from other sources.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات اضافی از منابع دیگر جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]اطلاعات اضافی از منابع دیگر گرفته شد

17. For additional information, contact any of the above.
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر، با هر کدام از موارد بالا تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر، با هر یک از موارد فوق تماس بگیرید

18. He wrote in an additional paragraph at the editor's request.
[ترجمه ترگمان]او در یک پاراگراف دیگر به درخواست سردبیر نوشت
[ترجمه گوگل]او در یک پاراگراف اضافی در درخواست سردبیر نوشت

additional costs

مخارج اضافی


پیشنهاد کاربران

بیشتر

مثال: additional employees

کارکنان بیشتر

مضاعف

مثال: additional power
قدرت مضاعف

جانبی

اضافی

مکمل

اضافه

تکمیلی

مضاعف

علاوه براین

الحاقی

دیگر

more


کلمات دیگر: