کلمه جو
صفحه اصلی

acidosis


اسیدوز (کم شدن ph خون و بافت ها)، ترشاک، طب فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند دیابت

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند (دیابت)


اسیدوز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: acidotic (adj.)
• : تعریف: an abnormally high acidity of body tissues and fluids.

• abnormally high level of acid in the blood (medical)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اسیدوز ؛
[شیمی] اسیدوز (کم شدن pH خون و بافت ها)، ترشاک

جملات نمونه

1. When the clinical situation suggests acute respiratory acidosis, the diagnosis of a mixed disturbance is more easily established.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وضعیت بالینی به acidosis حاد تنفسی اشاره می کند، تشخیص یک اختلال ترکیبی به راحتی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که وضعیت بالینی نشان می دهد اسیدوز حاد تنفسی، تشخیص اختلال مخلوط راحت تر است

2. Treatment of a mixed metabolic alkalosis and respiratory acidosis is aimed at the underlying problems.
[ترجمه ترگمان]درمان اختلالات متابولیک و تنفسی ترکیبی، مشکلات اساسی را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]درمان آلکالوز متابولیک متابولیک و اسیدوز تنفسی به مشکلات اصلی بستگی دارد

3. Hence, this condition is termed respiratory acidosis. 28
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این وضعیت تنفسی تنفسی نامیده می شود ۲۸ م
[ترجمه گوگل]از این رو، این بیماری اسیدوز تنفسی نامیده می شود 28

4. In respiratory acidosis since the initial defect is associated with the lungs, the kidneys respond as the major compensatory system.
[ترجمه ترگمان]در acidosis تنفسی چون عیب اولیه همراه با ریه ها است، کلیه ها به سیستم compensatory اصلی واکنش نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در اسیدوز تنفسی از زمانی که نقص اولیه با ریه ها مرتبط است، کلیه ها به عنوان سیستم جبران کننده اصلی پاسخ می دهند

5. Metabolic acidosis can also occur with respiratory acidosis.
[ترجمه ترگمان]متابولیکی هم چنین می تواند با تنفس تنفسی روی دهد
[ترجمه گوگل]اسیدوز متابولیک همچنین می تواند با اسیدوز تنفسی رخ دهد

6. For example, in acidosis from diarrhea, the serum potassium level is often low rather than high.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در acidosis از اسهال، سطح پتاسیم سرم اغلب پایین است تا بالا
[ترجمه گوگل]برای مثال، در اسیدوز از اسهال، سطح پتاسیم سرم اغلب کم و نه زیاد است

7. Treatment of combined metabolic acidosis and respiratory alkalosis is aimed at the underlying conditions.
[ترجمه ترگمان]درمان ترکیب متابولیک متابولیک و تنفس تنفسی با هدف شرایط اساسی انجام می شود
[ترجمه گوگل]درمان ترکیب اسیدوز متابولیک و آلکالوز تنفسی در شرایط اساسی قرار دارد

8. In addition, full respiratory compensation for a metabolic acidosis may take up to 12 hours.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، جبران کامل تنفسی برای a متابولیک ممکن است تا ۱۲ ساعت طول بکشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جبران کامل تنفسی برای یک اسیدوز متابولیک ممکن است تا 12 ساعت طول بکشد

9. Metabolic acidosis was resolved by both hemoglobin solutions, but not by dextran.
[ترجمه ترگمان]در هر دو راه حله ای هموگلوبین قابل حل شدن است، اما نه به وسیله dextran
[ترجمه گوگل]اسیدوز متابولیک با هر دو محلول هموگلوبین، اما نه توسط دکستران، حل شد

10. Methanol can cause poisoning, systemic acidosis, optic nerve damage and central nervous system ( CNS ) effects.
[ترجمه ترگمان]Methanol می تواند موجب مسمومیت، acidosis سیستمیک، آسیب عصب بینایی و اثرات سیستم عصبی مرکزی (CNS)شود
[ترجمه گوگل]متانول می تواند مسمومیت، اسیدوز سیستمیک، آسیب عصبی بینایی و سیستم عصبی مرکزی (CNS) را ایجاد کند

11. Metabolic acidosis, leukocytosis, high C-reactive protein and blood urea nitrogen levels were all poor prognostic factors.
[ترجمه ترگمان]- های متابولیک، leukocytosis، پروتئین بالا - واکنش پذیری بالا و سطح نیتروژن اوره، همه عوامل تشخیصی ضعیف هستند
[ترجمه گوگل]اسیدوز متابولیک، لکوسیتوز، پروتئین واکنش پذیری بالا و میزان نیتروژن اوره خون، همه عوامل پیش آگهی ضعیف بودند

12. Severe hypoxemia, hypercapnia, and metabolic acidosis with symptoms of target organ or tissue hypoxia may ensue if prompt therapy is not instituted.
[ترجمه ترگمان]اختلالات شدید، hypercapnia، و acidosis متابولیک با نشانه های ارگان یا بافت هدف ممکن است رخ دهد اگر درمان سریع انجام نشود
[ترجمه گوگل]هیپوکسمی شدید، هیپاپپنیا و اسیدوز متابولیک با علائم ارگان هدف یا هیپوکسی بافت ممکن است در صورت تشخیص سریعتر درمان شوند

13. The most predictable compensation is the hyperventilation that occurs in simple metabolic acidosis.
[ترجمه ترگمان]The جبران، hyperventilation است که در سیستم های متابولیک ساده رخ می دهد
[ترجمه گوگل]گمانه زنی قابل پیش بینی است که هیپنروتیلیتلاسیون در اسیدوز متابولیک ساده رخ می دهد

14. A positive base excess is associated with metabolic alkalosis, and a negative base excess is associated with metabolic acidosis. 301-30
[ترجمه ترگمان]یک مازاد بر پایه مثبت با alkalosis متابولیک مرتبط است، و یک مازاد پایه منفی همراه با acidosis متابولیک در ارتباط است ۳۰۱ - ۳۰
[ترجمه گوگل]بیش از حد پایه مثبت با آلکالوز متابولیک مرتبط است، و اضافه شدن مقدار منفی پایدار به اسیدوز متابولیک مرتبط است 301-30

15. This equation is applicable to patients with simple metabolic acidosis, and can not be extended to include those with metabolic alkalosis.
[ترجمه ترگمان]این معادله برای بیماران با acidosis متابولیک ساده قابل اجرا است و نمی توان آن را تعمیم داد تا افراد مبتلا به متابولیک متابولیک را در بر گیرد
[ترجمه گوگل]این معادله برای بیماران مبتلا به اسیدوز متابولیک ساده قابل اجرا است و نمی تواند گسترش یابد تا افراد مبتلا به آلکالوز متابولیکی را شامل شود

پیشنهاد کاربران

اسیدوز؛ افزایش غیرنرمال سطح اسید در خون

اسیدی شدن خون

acidosis ( تغذیه )
واژه مصوب: اسیدباری
تعریف: وضعیتی که براثر افزایش غلظت اسید یا کاهش ذخایر قلیایی در خون و بافت های بدن ایجاد میشود و به کاهش پ. هاش خون منجر میشود


کلمات دیگر: