کلمه جو
صفحه اصلی

flat rate

انگلیسی به انگلیسی

• fixed price, price that remains constant under all circumstances

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] سهمیه یکسان ؛ در مورد تخصیص کنسانتره به گاو

جملات نمونه

1. Fees are charged at a flat rate, rather than on a percentage basis.
[ترجمه ترگمان]هزینه ها به جای درصد، به نرخ ثابت شارژ می شوند
[ترجمه گوگل]هزینه ها براساس نرخ ثابت، به جای درصد درنظر گرفته می شوند

2. Clients are charged a flat rate of £250 annually.
[ترجمه ترگمان]مشتریان سالانه ۲۵۰ پوند هزینه اجاره می کنند
[ترجمه گوگل]مشتریان هزینه سالیانه 250 پوند را پرداخت می کنند

3. You can opt to pay a flat rate for unlimited Internet access.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از پرداخت یک نرخ ثابت برای دسترسی نامحدود به اینترنت استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پرداخت یک نرخ ثابت برای دسترسی به اینترنت نامحدود را انتخاب کنید

4. Clients are charged a flat rate of £15 monthly.
[ترجمه ترگمان]مشتریان ماهیانه ۱۵ پوند هزینه اجاره می کنند
[ترجمه گوگل]مشتریان هزینه ثابت 15 پوند را در ماه می پردازند

5. The association usually paid the hospital a weekly flat rate.
[ترجمه ترگمان]انجمن معمولا هفته ای یک بار به بیمارستان می پرداخت
[ترجمه گوگل]این انجمن معمولا هزینه بیمه هفتگی را به بیمارستان پرداخت می کند

6. It will cost a flat rate of £3 99 per month, which includes line rental and installation.
[ترجمه ترگمان]این هزینه در هر ماه ۳ میلیارد پوند هزینه خواهد داشت که شامل اجاره خط و نصب خط می باشد
[ترجمه گوگل]این مبلغ به مبلغ 399 پوند در هر ماه هزینه می کند که شامل اجاره و نصب خط است

7. The flat rate of £75 that Miss Denny mentions will not automatically be paid to all composers.
[ترجمه ترگمان]نرخ ثابت ۷۵ پوند که دوشیزه دنی ذکر می کند به طور خودکار به همه آهنگسازان داده نمی شود
[ترجمه گوگل]مبلغی معادل 75 پوند که خانم دنی اشاره می کند به طور خودکار به همه آهنگسازان پرداخت نمی شود

8. Therefore, an 11 percent flat rate theoretically would yield the same amount.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نرخ ثابت ۱۱ درصد از لحاظ نظری مقدار مشابهی را به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک امتیاز 11٪ تطبیقی، به لحاظ نظری، مقدار مشابهی را به دست خواهد آورد

9. The phone company said the flat rate is an addition to its Sprint Sense program, which it began a year ago.
[ترجمه ترگمان]شرکت تلفن گفت که نرخ آپارتمان یک برنامه حس Sprint است که یک سال پیش شروع شد
[ترجمه گوگل]شرکت تلفن گفته است که نرخ صحیح علاوه بر برنامه Sprint Sense، که یک سال پیش آن را آغاز کرد، افزوده است

10. Forbes, who is calling for a 17 percent flat rate, would not tax dividends, interest or capital gains.
[ترجمه ترگمان]فوربس که خواهان نرخ ثابت ۱۷ درصد است، سود سهام، سود یا سود سرمایه را نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]فوربز، که خواستار یک نرخ ثابت 17 درصدی می شود، سود خالص، سود یا سود سرمایه را به حساب نمی آورد

11. The fare you pay is a flat rate £25 - a fraction of the normal return fare!
[ترجمه ترگمان]کرایه دادن به شما یک نرخ ثابت ۲۵ پوند است - بخشی از هزینه بازگشت نرمال است!
[ترجمه گوگل]کرایه ای که پرداخت می کنید یک هزینه ثابت 25 پوند است - کسری از هزینه کرایه ی عادی!

12. Class 2 contributions are payable at a flat rate while Class 4 contributions are payable as a percentage of profits.
[ترجمه ترگمان]سهم کلاس ۲ با نرخ ثابت قابل پرداخت است، در حالی که سهم کلاس ۴ به عنوان درصدی از سود قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]سهم کلاس 2 با یک نرخ ثابت پرداخت می شود در حالی که سهم کلاس 4 به عنوان یک درصد از سود قابل پرداخت است

13. A flat rate plan offers reduced rates but only if you call during non-peak hours.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه نرخ ثابت نرخ ها را کاهش می دهد اما تنها در صورتی که شما در ساعات non تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]طرح نرخ ثابت نرخ های کاهش یافته را ارائه می دهد، اما تنها در صورتی که در ساعات غیر اوج تماس بگیرید

14. Additionally, the new flat rate should vary by types of authority, not by population.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نرخ آپارتمان جدید باید با انواع اختیارات، نه با جمعیت، متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نرخ ثابتی جدید باید توسط نوع اقتدار است، نه با جمعیت

پیشنهاد کاربران

نرخ ثابت نرخ یکنواخت ، نرخ یکسان ، تعرفه یکسان

هزینه ثابت

نرخ مقطوع ( به ازاء خدمت )

نرخ ثابت


کلمات دیگر: