1. I decided to put him under hypnosis and ask him again.
[ترجمه محبوبه] تصمیم گرفتم او را هیپنوتیزم کنم و دوباره از او بپرسم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم که او را هیپنوتیزم کنم و دوباره از او بپرسم
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم تحت هیپنوتیزم قرار بگیرم و دوباره از او بپرسم
2. Under deep hypnosis she remembered the traumatic events of that night.
[ترجمه ترگمان]او با هیپنوتیزم عمیقی وقایع آن شب را به یاد آورد
[ترجمه گوگل]تحت هیپنوتیزم عمیق، او حوادث آسیب دیده آن شب را یادآوری کرد
3. Mental disorders, drug use and hypnosis can all cause people to hallucinate.
[ترجمه ترگمان]اختلالات روانی، مصرف مواد مخدر و هیپنوتیزم می تواند باعث شود که مردم به hallucinate دچار شوند
[ترجمه گوگل]اختلالات روانشناختی، مصرف مواد مخدر و هیپنوتیزم می تواند باعث ایجاد توهم برای مردم شود
4. She only remembered details of the accident under hypnosis .
[ترجمه ترگمان]او فقط جزئیات حادثه را در هیپنوتیزم به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او فقط جزئیات حادثه تحت هیپنوتیزم را به یاد می آورد
5. While under hypnosis, the victim was able to describe her attacker.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در زمان هیپنوتیزم، قربانی می توانست مهاجم را توصیف کند
[ترجمه گوگل]در حالی که تحت هیپنوتیزم، قربانی توانست مهاجم خود را توصیف کند
6. Apparently, hypnosis was used therapeutically by the Romans.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا هیپنوتیزم توسط رومی ها مورد استفاده قرار گرفته
[ترجمه گوگل]ظاهرا، هیپنوتیزم توسط رومی ها به صورت درمانی مورد استفاده قرار گرفت
7. Hypnosis helped me give up smoking.
[ترجمه ترگمان]هیپنوتیزم به من کمک کرد که سیگار رو ترک کنم
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم به من کمک کرد تا سیگار را ترک کنم
8. Patients under hypnosis pass into a trance - like state.
[ترجمه ترگمان]بیماران تحت هیپنوتیزم به حالت خلسه مانند تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]بیمارانی که تحت هیپنوتیزم قرار می گیرند به حالت ترنسپتیک منتقل می شوند
9. Hypnosis is an altered state of consciousness .
[ترجمه ترگمان]Hypnosis حالت هوشیاری است
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم تغییر وضعیت هوشیاری است
10. He uses hypnosis as part of the treatment.
[ترجمه ترگمان]او از هیپنوتیزم به عنوان بخشی از درمان استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او از هیپنوتیزم به عنوان بخشی از درمان استفاده می کند
11. Mass hypnosis, mass psychosis, as related to auto-suggestion.
[ترجمه ترگمان]هیپنوتیزم جمعی، جنون جمعی، مربوط به پیشنهاد اتوموبیل سازی
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم توده، روانشناسی توده ای، به صورت خودکار پیشنهادی مرتبط است
12. So the debate over the nature of hypnosis continued.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بحث بر سر ماهیت هیپنوتیزم همچنان ادامه داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین بحث در مورد طبیعت هیپنوتیزم ادامه یافت
13. A person during hypnosis is so involved in fantasy and imagination that an apparently innocent question can actually create new memories.
[ترجمه ترگمان]یک فرد در طول هیپنوتیزم به قدری درگیر فانتزی و تخیل است که یک سوال ظاهرا معصومانه می تواند باعث ایجاد خاطرات جدید شود
[ترجمه گوگل]یک فرد در طول هیپنوتیزم در فانتزی و تخیل دخالت می کند که یک سوال ظاهرا بی گناه می تواند در واقع خاطرات جدیدی ایجاد کند
14. Remember that hypnosis is not a party game to be practised by amateurs for the amusement of themselves or others.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باش که هیپنوتیزم یک بازی گروهی نیست که برای سرگرمی خودشان یا دیگران تمرین کنند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که هیپنوتیزم یک بازی مهمانی نیست که توسط آماتورها برای تفریح کردن از خود و دیگران انجام شود
15. Hypnosis should lead the player toward an independent ability to imagine desired outcomes without the need of external support.
[ترجمه ترگمان]Hypnosis باید بازیگر را به سمت توانایی مستقلی هدایت کند تا نتایج مورد نظر را بدون نیاز به حمایت خارجی تصور کند
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم باید بازیکن را به سمت یک توانایی مستقل برای تصور نتایج مطلوب بدون نیاز به حمایت خارجی هدایت کند