کلمه جو
صفحه اصلی

diarrhea


معنی : اسهال
معانی دیگر : طب اسهال

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) اسهال


اسهال


انگلیسی به انگلیسی

• abnormally frequent and fluid bowel movements

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اسهال
[بهداشت] اسهال

مترادف و متضاد

اسهال (اسم)
flux, diarrhea, runs, squirt, diarrhoea

loose bowels


Synonyms: dysentery, flux, Montezuma’s revenge, the runs, the trots


جملات نمونه

1. to have diarrhea
اسهال داشتن

2. My love for you is like diarrhea,I just can't hold it.
[ترجمه علی] عشق من برای تو مثل اسهال است من نمی توانم آنرا نگه دارم
[ترجمه ترگمان]عشق من به تو مثل اسهال است و من نمی توانم آن را نگه دارم
[ترجمه گوگل]عشق من برای شما مانند اسهال است، من فقط نمی توانم آن را نگه دارم

3. They can also relieve diarrhea.
[ترجمه صدرا] همچنین ان ها میتوانند از اسهال جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن ها می توانند اسهال را تسکین دهند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند اسهال را از بین ببرند

4. Three days later his diarrhea was checked.
[ترجمه ترگمان]سه روز بعد اسهال و اسهال خونی شد
[ترجمه گوگل]سه روز بعد اسهال او بررسی شد

5. Salmonella can cause a little diarrhea in some people, but can be deadly for those with immature or weakened immune systems.
[ترجمه ترگمان]سالمونلا می تواند منجر به اسهال خفیف در برخی از مردم شود، اما می تواند برای کسانی که دارای سیستم ایمنی نابالغ یا ضعیف هستند، کشنده باشد
[ترجمه گوگل]سالمونلا می تواند باعث ایجاد اسهال در بعضی افراد شود، اما برای افراد دارای سیستم ایمنی نابالغ یا ضعیف می تواند کشنده باشد

6. Diarrhea, due to gastrointestinal disorders, infections, and even laxative abuse, may lead to substantial potassium losses.
[ترجمه ترگمان]Diarrhea، به خاطر اختلالات گوارشی، عفونت ها، و حتی سو استفاده از laxative، ممکن است منجر به تلفات قابل توجه پتاسیم شود
[ترجمه گوگل]اسهال، به علت اختلالات دستگاه گوارش، عفونت ها و حتی سوء استفاده از ملین ها ممکن است منجر به خسارات قابل توجه پتاسیم شود

7. Smallpox, tuberculosis, influenza, pneumonia, plague, scarlet fever, diarrhea.
[ترجمه ترگمان]آبله، سل، انفلانزا، ذات الریه، تب مخملک، اسهال و اسهال
[ترجمه گوگل]بافت، سل، آنفلوآنزا، پنومونی، طاعون، تب زرد، اسهال

8. For example, in acidosis from diarrhea, the serum potassium level is often low rather than high.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در acidosis از اسهال، سطح پتاسیم سرم اغلب پایین است تا بالا
[ترجمه گوگل]برای مثال، در اسیدوز از اسهال، سطح پتاسیم سرم اغلب کم و نه زیاد است

9. If so, bicarbonate losses from the diarrhea may be sufficient to lead to a metabolic acidosis.
[ترجمه ترگمان]اگر چنین باشد، ضایعات بی کربنات از اسهال ممکن است برای منجر به a متابولیک کافی باشد
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، تلفات بی کربنات از اسهال ممکن است برای ایجاد اسیدوز متابولیک کافی باشد

10. Objective To summarize the clinical characteristics of child diarrhea infected by histolytica ameba and combined with other bacteria.
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن ویژگی های بالینی اسهال کودک آلوده به histolytica ameba و ترکیب با باکتری های دیگر
[ترجمه گوگل]هدف خلاصه ای از ویژگی های بالینی اسهال کودکان آلوده به هیستولیتیکا آمیبا و همراه با باکتری های دیگر است

11. Chronic diarrhea often with mucus or blood; cats may have formed feces with hematochezia .
[ترجمه ترگمان]اسهال مزمن اغلب با مخاط و یا خون وجود دارد؛ گربه ها ممکن است مدفوع آلوده به مدفوع داشته باشند
[ترجمه گوگل]اسهال مزمن اغلب با مخاط یا خون؛ گربه ها ممکن است مدفوع را با هماتوکسی تشکیل داده باشند

12. We report a patient with CID and chronic diarrhea who significantly improved with budesonide.
[ترجمه ترگمان]ما یک بیمار مبتلا به اسهال مزمن و اسهال مزمن را گزارش می کنیم که به طور قابل توجهی با budesonide بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]ما یک بیمار مبتلا به CID و اسهال مزمن داریم که با budesonide به طور قابل توجهی بهبود یافته است

13. The diarrhea in young pigs is usually profuse.
[ترجمه ترگمان]اسهال در خوک های جوان معمولا بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]اسهال در خوک های جوان معمولا غنی است

14. Results : Mouse model developed diarrhea, reducing diet, not shiny hair, and with different degrees of bloody naked eye, huddle, reduction and weight loss.
[ترجمه ترگمان]نتایج: مدل موش اسهال، کاهش رژیم غذایی، نه موی براق و با درجات متفاوتی از چشم غیر مسلح، دور شدن، کاهش و کاهش وزن را توسعه داد
[ترجمه گوگل]یافته ها: مدل ماوس اسهال، کاهش رژیم غذایی، موهای درخشان و با درجه های مختلف چشم غیر روحی خونی، کاهش حجم، کاهش وزن و کاهش وزن را تشکیل داد

15. The senior citizen prohibited that sees the diarrhea to use the antidiarrheal.
[ترجمه ترگمان]شهروند ارشد ممنوع شد که اسهال را برای استفاده از the ببیند
[ترجمه گوگل]شهروند ارشد ممنوع است که اسهال را می بیند تا از ضددردی استفاده کند

پیشنهاد کاربران

[بیماری]

بیرون رَوی ، شکم رَوی ، ریق افتادگی ، به ریق افتادگی

اسحال

شکم روش ؛

شل شدگی شکم

Diarrhea : اسهال یا به قول قدیمیا " شِرتِلِه گوزه " 😂
Constipation : یبوست
Bloody diarrhea : اسهال خونی
Gonorrhea : سوزاک


کلمات دیگر: