معنی : پیچیده
rolled
معنی : پیچیده
انگلیسی به فارسی
نورد، پیچیده
انگلیسی به انگلیسی
• moved by turning over and over; formed into a cylinder, curled up; wrapped around a spool, wound up
دیکشنری تخصصی
[علوم دامی] له شده (دانه های غلات) .
مترادف و متضاد
پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate
جملات نمونه
1.
تکریری
2. he rolled down his sleeve
آستینش را پایین زد.
3. he rolled his hands into fists
دست های خود را مشت کرد.
4. he rolled his head in the direction of the window
سرش را به طرف پنجره چرخاند.
5. he rolled up his sleeve
آستینش را بالا زد.
6. i rolled in bed all night
تمام شب در بستر غلت زدم.
7. she rolled a six and a five
او شش و بش آورد.
8. she rolled her eyes toward me
چشمانش را به سوی من گرداند.
9. tears rolled down her cheeks
اشک از گونه هایش جاری شد.
10. thunders rolled in the distant horizon
تندرها در افق دوردست غرش می کردند.
11. we rolled the logs down the hill into the river
کنده ها را از بالای تپه به درون رودخانه غلتاندیم.
12. winter rolled around again
دوباره زمستان فرا رسید.
13. a stone rolled down the mountain
سنگی از کوه به پایین غلتید.
14. five years rolled by
پنج سال گذشت.
15. the ball rolled down the slope
توپ در سرازیری غلتید.
16. the boat rolled right and left and then capsized
قایق به راست و چپ متمایل شد و سپس واژگون گردید.
17. the boy rolled the hoop down the slope
پسر بچه حلقه را در سرازیری به چرخش درآورد.
18. the car rolled over and over down the slope
اتومبیل چند بار به پایین سراشیبی در غلتید.
19. the cat rolled itself into a ball
گربه خود را مثل گوی قلمبه کرد.
20. the clouds rolled past the city
ابرها از شهر گذشتند.
21. the dog rolled in the mud
سگ در گل ها غلت زد.
22. the driver rolled down his window
راننده پنجره اش را پایین کشید.
23. the drums rolled
طبل ها قرم قرم کردند.
24. the presses rolled
ماشین های چاپ به کار افتادند.
25. finally the train rolled slowly into the station
بالاخره ترن به آهستگی وارد ایستگاه شد.
26. the drunken man rolled home to bed
مرد مست تلوتلو خوران به منزل رفت و وارد بستر شد.
27. the horse and its rider rolled in the dust
اسب و سوارش در خاک در غلتیدند.
28. one after the other, the billows rolled over the beach
امواج عظیم یکی پس از دیگری بر ساحل می خزید.
29. They rolled back the carpet and had a dance.
[ترجمه ترگمان]ان ها فرش را پیچیدند و یک رقص داشتند
[ترجمه گوگل]آنها فرش را باز کردند و رقص داشتند
[ترجمه گوگل]آنها فرش را باز کردند و رقص داشتند
30. We rolled up our trousers and paddled along the seashore.
[ترجمه ترگمان]trousers را لوله کردیم و روی ساحل دریا پارو زدیم
[ترجمه گوگل]ما شلوارهایمان را بالا گرفتیم و در امتداد ساحل دریا رو به زمین افتادیم
[ترجمه گوگل]ما شلوارهایمان را بالا گرفتیم و در امتداد ساحل دریا رو به زمین افتادیم
پیشنهاد کاربران
نورد شده
لوله شده
rolled=move
غلت زدن /حرکت کردن با چرخ
غلت زدن /حرکت کردن با چرخ
در بازی منچ میشه از rolled به عنوان انداختن استفاده کرد
Ali rolled the dice
بر گرفته از اموزش انگلیسی تیلا
Ali rolled the dice
بر گرفته از اموزش انگلیسی تیلا
The car rolled out of the gate.
ماشین از دروازه ( درب خروجی ) خارج شد.
ماشین از دروازه ( درب خروجی ) خارج شد.
چرخاندن
در انگلیسی استرالیایی Getting Rolled به معنای عامیانه ی دزدیده شدن هست robbed
having been busted by the police or other authority for usually small incidents ie parties.
اگر در یک حادثه کوچک مثل پارتی گیر پلیس بیافتید
همچینین در جامعه گیمرها هم رواج بسیاری دارد این کلمه مثلا استریمرها در توییچ که هم معنی pwned و owned هست یه جورایی ضایه شدن یا حالش گرفته شد معنی میده ( این رو دقیق مطمئن نیستم )
و معانی دیگر هم دارد. . .
having been busted by the police or other authority for usually small incidents ie parties.
اگر در یک حادثه کوچک مثل پارتی گیر پلیس بیافتید
همچینین در جامعه گیمرها هم رواج بسیاری دارد این کلمه مثلا استریمرها در توییچ که هم معنی pwned و owned هست یه جورایی ضایه شدن یا حالش گرفته شد معنی میده ( این رو دقیق مطمئن نیستم )
و معانی دیگر هم دارد. . .
چپ کردن ( ماشین )
rolled ( زبانشناسی )
واژه مصوب: غلتان
تعریف: ← لرزشی
واژه مصوب: غلتان
تعریف: ← لرزشی
کلمات دیگر: