کلمه جو
صفحه اصلی

bovine


معنی : گاو خوی، گاوی، شبیه گاو
معانی دیگر : وابسته به گاو، گاو مانند، گاو منش، کند ذهن و آهسته

انگلیسی به فارسی

گاوی، شبیه گاو، گاو خوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, related to, or resembling a cow or ox.

- Bison are large bovine animals.
[ترجمه ترگمان] گاومیش کوهان دار آمریکایی و گاوی بزرگ هستند
[ترجمه گوگل] بیسون حیوانات بزرگ گاو است

(2) تعریف: slow-moving, dull, patient, or stolid.
اسم ( noun )
مشتقات: bovinely (adv.), bovinity (n.)
• : تعریف: a cow, ox, or similar animal.

• ruminant mammal of the genus bos (i.e. cow, ox, buffalo)
of or pertaining to a ruminant mammal belonging to the genus bos; resembling a cow or bull; sluggish, dull
bovine means relating to cattle.
if you say that someone's behaviour or appearance is bovine, you mean that you think they are slow-moving, stupid, or ugly; a literary use.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] خوک نر بالغ

مترادف و متضاد

گاو خوی (اسم)
bovine

گاوی (صفت)
bovine, taurine

شبیه گاو (صفت)
bovine

جملات نمونه

1. I'm depressed by the bovine enthusiasm of the crowd's response.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ شور و شوق و شور و شوق گاوی که در پاسخ این مردم وجود دارد افسرده می شوم
[ترجمه گوگل]من از شور و شوق گاو از پاسخ جمعیت محروم هستم

2. He was a gentle,rather bovine man.
[ترجمه ترگمان]او مردی نجیب و نسبتا شبیه گاو بود
[ترجمه گوگل]او مرد ملایم و نه گوشتخوار بود

3. He had a gentle, rather bovine expression.
[ترجمه ترگمان]او قیافه ای مهربان و شبیه به حیوان داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال سخنان ملایم و نه گوشتی

4. He worked with the bovine strain, but confirmed his positive findings with virulent human organisms.
[ترجمه ترگمان]او با نژاد گاو نر کار کرد، اما یافته های مثبت خود را با organisms قوی انسانی تایید کرد
[ترجمه گوگل]او با کشمش گاو کار می کرد، اما یافته های مثبت خود را با موجودات انسانی وحشی تایید کرد

5. The woman smiled at us in a bovine sort of way.
[ترجمه ترگمان]زن به شکل گاوی به ما لبخند زد
[ترجمه گوگل]زن به نوعی گاو به ما لبخند زد

6. Bovine brain extracts and bovine pituitary glands have been identified as enriched sources of a mitogenic activity.
[ترجمه ترگمان]عصاره مغز Bovine و غدد هیپوفیز، به عنوان منابع غنی از فعالیت mitogenic شناسایی شده اند
[ترجمه گوگل]عصاره های مغزی گاو و غدد هیپوفیز گاوی به عنوان منابع غنی از فعالیت های میتوزی شناخته شده اند

7. Although how they can tell bovine gallstones from, say, the human variety is nobody's business.
[ترجمه ترگمان]هر چند که آن ها چگونه می توانند به gallstones گاوی، می گویند، تنوع انسانی کار کسی نیست
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه چگونه می توان از سنگ های صفراوی گوسفندی استفاده کرد، می گویند، تنوع انسان هیچ کس کسب و کار نیست

8. Diseases similar to bovine spongiform encephalopathy have recently been reported in several species of domestic and zoo animals.
[ترجمه ترگمان]بیماری های شبیه به بیماری گاوی bovine به تازگی در چندین گونه از حیوانات خانگی و باغ وحش گزارش شده است
[ترجمه گوگل]اخیرا در چندین گونه از حیوانات خانگی و باغ وحش گزارش شده است که بیماری های مشابه انسفالوپاتی اسپون گاوی گاو نیز گزارش شده است

9. Bovine in vitro fertilisation was developed in the 1990S, and is still not very reliable.
[ترجمه ترگمان]Bovine در آزمایشگاه fertilisation در دهه ۱۹۹۰ توسعه یافت و هنوز هم چندان قابل اعتماد نیست
[ترجمه گوگل]کود گاو در لقاح آزمایشگاهی در دهه 1990 توسعه یافت و هنوز بسیار قابل اعتماد نیست

10. The bovine heroine has connections with Cowpeace International, and deals with a huge treacle slick at sea.
[ترجمه ترگمان]قهرمان زن گاوی با Cowpeace بین المللی ارتباط دارد و با یک لیز بزرگ در دریا سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]قهرمان گاو ارتباطی با Cowpeace International دارد و با یک پلاستیک بزرگ در دریا مشغول به کار است

11. The anthelmintics available for the treatment of bovine parasitic bronchitis are the modern benzimidazoles, levamisole or ivermectin.
[ترجمه ترگمان]The موجود برای درمان برونشیت انگلی bovine، benzimidazoles یا ivermectin مدرن هستند
[ترجمه گوگل]Anthelmintics موجود برای درمان برونشیت انگلی گاو هستند بنزیمیدازول مدرن، لوامیزول یا ivermectin است

12. I have had a reference to bovine excrement splashed in red ink across an entire manuscript page.
[ترجمه ترگمان]من به مدفوع گاوی اشاره کردم که با جوهر قرمز روی یک صفحه کتاب نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]من یک مرجع مجله گاوها را در جوهر قرمز در سراسر یک صفحه دستنویس چاپ کردم

13. Bovine tuberculosis is a progressive wasting disease.
[ترجمه ترگمان]Bovine سل یک بیماری در حال هدر رفتن است
[ترجمه گوگل]سل گاوی یک بیماری ترسناک است

14. Sequence of acidic bovine neuropeptide 1 ( ABNP 1 ) was carried out on PE ABI 491 A Model Protein Sequencer.
[ترجمه ترگمان]توالی اسید acidic گاوی bovine ۱ (ABNP ۱)در PE ABI ۴۹۱ یک مدل از Sequencer پروتیین صورت گرفت
[ترجمه گوگل]توالی نوروپپتید گاوی اسیدی 1 (ABNP 1) بر روی پروتئین پروتئینی مدل PE ABI 491 A انجام شد

پیشنهاد کاربران

گاو طور


گوشت گاو بدون استخوان


کلمات دیگر: