1. the committee can save him or break him
کمیته می تواند او را نجات بدهد یا بدبخت کند.
2. the committee consists of two priests and three laymen
کمیته از دو کشیش و سه فرد غیر کشیش تشکیل شده است.
3. the committee is working to get the prisoners freed
کمیته برای آزاد کردن زندانیان مشغول فعالیت است.
4. the committee meets on an ad hoc basis
شورا بر حسب نیاز تشکیل جلسه می دهد.
5. the committee passed his nomination
کمیته نامزدی او را تصویب کرد.
6. the committee rose at four o'clock
جلسه ی کمیته ساعت چهار خاتمه یافت.
7. the committee was dissolved
کمیته منحل شد.
8. the committee will publish its report tomorrow
فردا کمیسیون گزارش خود را منتشر خواهد کرد.
9. in committee
(به ویژه در مورد لایحه یا مصوبه) تحت مطالعه در کمیسیون
10. a congressional committee
کمیته ی (متشکل از اعضای) کنگره
11. a revisory committee
کمیته ی بازبین گر (تجدید نظر کننده)
12. the central committee
کمیته ی مرکزی
13. the ad hoc committee on curriculum review
شورای ویژه جهت بررسی برنامه ی درسی
14. he acts for the committee
او نمایندگی کمیته را به عهده دارد.
15. the bill stuck in committee
لایحه در کمیسیون گیر کرد.
16. the matter before the committee
مطلب مورد بررسی کمیته
17. the project cleared the committee
طرح از کمیته گذشت،طرح به تصویب کمیته رسید.
18. the constitution of the proposed committee
تشکیل کمیته ی پیشنهادی
19. the inaugural meeting of the committee
نشست آغازین کمیته
20. his recommendation was adopted by the committee
پیشنهاد او مورد تصویب شورا قرار گرفت.
21. the project was negatived by the committee
طرح توسعه کمیته رد شد.
22. the case was remitted to a special committee
آن قضیه را به کمیسیون ویژه ای ارجاع کردند.
23. to distil information before presenting it to the committee
اطلاعات را پیش از ارائه به کمیته تلخیص کردن (ژاویدن)
24. the post of chairman rotates among members of the committee
مقام ریاست میان اعضا کمیته نوبتی است.
25. Without the chairman's support, the committee is impotent.
[ترجمه ترگمان]بدون حمایت رئیس کمیته، این کمیته ناتوان است
[ترجمه گوگل]بدون حمایت رئیس، کمیته ناتوان است
26. The chairman failed in trying to persuade the committee to share his opinion.
[ترجمه ترگمان]رئیس در تلاش برای متقاعد کردن این کمیته برای به اشتراک گذاشتن نظرات خود ناکام ماند
[ترجمه گوگل]رئیس در تلاش برای متقاعد کردن کمیته برای به اشتراک گذاشتن نظر خود شکست خورده است
27. Such decisions are outside the remit of this committee.
[ترجمه ترگمان]چنین تصمیماتی خارج از ارسال این کمیته هستند
[ترجمه گوگل]چنین تصمیماتی خارج از مجلس این کمیته است
28. The ethics committee may take a decision to admonish him or to censure him.
[ترجمه ترگمان]کمیته اخلاقی ممکن است تصمیم بگیرد که او را نصیحت کند و یا او را توبیخ کند
[ترجمه گوگل]کمیته اخالقی ممکن است تصمیم بگیرد که او را مورد آزار و اذیت قرار دهد یا او را محروم کند
29. The committee are busy laying down a general policy.
[ترجمه ترگمان]این کمیته مشغول تنظیم یک سیاست عمومی است
[ترجمه گوگل]کمیته مشغول تنظیم یک سیاست عمومی است
30. Two members were turfed out of the committee.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از اعضای این کمیته اخراج شدند
[ترجمه گوگل]دو نفر از کمیته خارج شدند