1. Large herds of bison used to live on the plains of North America.
[ترجمه ترگمان]گله های بزرگ گاومیش کوهان دار آمریکایی برای زندگی در دشت های آمریکای شمالی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]گله های بزرگ بیستون در دشت های شمال امریکا زندگی می کردند
2. In the year 1700, about 60 million bison wandered freely in North America.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۰۰، حدود ۶۰ میلیون گاومیش کوهان دار آمریکایی آزادانه در آمریکای شمالی پرسه زدند
[ترجمه گوگل]در سال 1700، حدود 60 میلیون بیسون در آمریکای شمالی آزادانه سرگردان شدند
3. They stuck a bison with spears.
[ترجمه ترگمان] اونا یه گاو هندی رو با نیزه گیر کردن
[ترجمه گوگل]آنها دوسون با صخره ها گیر کرده اند
4. The bison hair must be twisted into a rope for securing prisoners.
[ترجمه ترگمان]موهای bison هندی باید به طنابی تبدیل شوند تا زندانی ها را تامین کنند
[ترجمه گوگل]موی بیسون باید به طناب برای محافظت از زندانیان پیچیده شود
5. The bison trainer married Margaret Lesher late last year, a few months after meeting her at a rodeo.
[ترجمه ترگمان]این مربی هندی در اواخر سال گذشته با مارگارت lesher ازدواج کرد، چند ماه بعد از ملاقات با او در مراسم رودیو به او مراجعه کرد
[ترجمه گوگل]مربی بیستون مارگارت لسچ در اواخر سال گذشته، چند ماه پس از ملاقات با او در روده، ازدواج کرد
6. The only bison they need to get acquainted with is one with soap and water in it.
[ترجمه ترگمان]تنها گاومیش کوهان دار آمریکایی که نیاز به آشنایی با آن ها دارند، یکی با آب و آب در آن است
[ترجمه گوگل]تنها باسن که آنها باید با آن آشنا شوند، یکی با صابون و آب در آن است
7. Guilty of assault with bison entrails Billings, Mont.
[ترجمه ترگمان]اتهام حمله با امعا و احشا bison Billings مون مون
[ترجمه گوگل]گناهکار با بیضه ها بیلیس، مونت
8. The tree regenerates elsewhere, where there are bison and wild cattle or even domestic buffaloes and cattle.
[ترجمه ترگمان]درختی در جای دیگر، جایی که گاومیش and و بوفالو و احشام domestic است
[ترجمه گوگل]درختان دیگر احیا می شوند، جایی که بیسون ها و گاوهای وحشی و یا حبوبات و گاو های خانگی وجود دارد
9. Unlike the unapproachable bison, the handout-loving burros eagerly greet motorists on the loop.
[ترجمه ترگمان]و بر خلاف آن گاومیش غیرقابل unapproachable، the عاشق و مشتاقانه، با اشتیاق و اشتیاق به motorists که در جریان هستند خوش آمد می گویند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بیسیم غیرقابل دسترس، burros handout دوست داشتنی مشتاقانه رانندگان در حلقه خوش آمدید
10. Conrad Burns by throwing a five-gallon bucket of bison entrails on them during a public meeting.
[ترجمه ترگمان]آقای \"کنراد برنز\" با پرت کردن یه سطل ۵ لیتری of هندی در حین جلسه عمومی
[ترجمه گوگل]کنراد برنز با پرتاب یک سطل پنج گالن از بیضه ها در آنها در یک جلسه عمومی
11. Reindeer receded northward and eastward, and bison and horse followed.
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی به طرف شمال و شرق می رفت و bison و اسبش را تعقیب می کرد
[ترجمه گوگل]گوزن شمالی به سمت شمال و شرق حرکت کرد و پیاز و پیاز پیوند زدند
12. While early settlers had killed bison for food.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مهاجران اولیه گاومیش کوهان دار آمریکایی را به خاطر غذا کشتند
[ترجمه گوگل]در حالی که زادگان اولیه ساقه برای غذا کشته شدند
13. This is Appa, my flying bison.
[ترجمه ترگمان] این \"Appa\" - ه، گاومیش flying
[ترجمه گوگل]این Appa، بیکن پرواز من است
14. In a BISON keyword search, "and" is always a Boolean operator.
[ترجمه ترگمان]در جستجوی کلمه کلیدی bison، \"و\" همیشه یک عملگر بولی است
[ترجمه گوگل]در جستجو کلید واژه BISON، 'و' همیشه یک اپراتور بولی است
15. All the bison have been protected, and the publication of bison system diagram nationality.
[ترجمه ترگمان]همه گاومیش کوهان دار آمریکایی، و انتشار ملیت نمودار سیستم گاومیش کوهان دار آمریکایی مورد حمایت قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]تمام بیسن ها محافظت شده اند و انتشار ملیت دیجیتال سیستم بیسون