کلمه جو
صفحه اصلی

lower jaw


ارواره زیرین

انگلیسی به فارسی

فک پایین


انگلیسی به انگلیسی

• lower section of the jaw

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] آرواره پایینی

جملات نمونه

1. The lower jaw is movable.
[ترجمه ترگمان]فک پایینی متحرک است
[ترجمه گوگل]فک پایین تر متحرک است

2. Classically, infection appears in the lower jaw.
[ترجمه ترگمان]عفونت، عفونت از فک اسفل ظاهر میشه
[ترجمه گوگل]به طور کلاسیک، عفونت در فک پایین وجود دارد

3. Abscesses form classically under the lower jaw but can occur in other sites.
[ترجمه ترگمان]abscesses به طور سنتی زیر فک پایینی شکل می گیرند اما می توانند در محل های دیگر رخ دهند
[ترجمه گوگل]آبسه ها به صورت کلاسیک تحت فک پایین قرار می گیرند اما می توانند در سایر سایت ها اتفاق بیفتند

4. The lower jaw is easily unhinged and brought aboard.
[ترجمه ترگمان]فک پایینی به راحتی واژگون شده و به کشتی آورده می شود
[ترجمه گوگل]فک پایین تر به راحتی خراشیده شده و بر روی آن قرار می گیرد

5. His lower jaw, lips and nose had been infested with open sores and scabs, much of the flesh eaten away.
[ترجمه ترگمان]فک اسفل او، دهان و بینی او پر از زخم باز و پوست زخم شده بود، مقدار زیادی از گوشت را خورده بودند
[ترجمه گوگل]فک پایین، لب ها و بینی او با زخم های باز و چروک ها بوده است، بیشتر از گوشت خورده شده است

6. Rothman believes the muscle helps to lift the lower jaw and move it from side to side.
[ترجمه ترگمان]Rothman معتقد است که ماهیچه به بلند کردن فک پایینی کمک می کند و آن را از یک طرف به سمت دیگر حرکت می دهد
[ترجمه گوگل]راتمن معتقد است که عضله کمک می کند فک پایین تر را بکشید و آن را از طرف به طرف دیگر حرکت دهید

7. The dentist filled two teeth in my lower jaw.
[ترجمه ترگمان]دندون پزشک، دوتا دندون تو فک اسفل من رو پر کرد
[ترجمه گوگل]دندانپزشک دو فک پایین من را پر کرد

8. He was tall, sun-reddened, with a big lower jaw and a nose like a wedge.
[ترجمه ترگمان]او قد بلند، آفتاب بود، با آرواره پایین و بینی بزرگ و بینی
[ترجمه گوگل]او بلند بود، خورشید قرمز، با فک پایین و بینی مانند یک گوه

9. The lower jaw can rotate as the fixpoint is condyle.
[ترجمه ترگمان]فک پایینی می تواند به شکل the بچرخد
[ترجمه گوگل]فک پایین تر می تواند چرخش کند به عنوان نقطه ثابت، کادیلاک است

10. Next add the lower jaw. You now have a side view of the basic head shape!
[ترجمه ترگمان]سپس فک پایینی را اضافه کنید حالا شما یک نمای جانبی از شکل سر پایه دارید!
[ترجمه گوگل]بعد فک پایین را اضافه کنید شما در حال حاضر یک نمای جانبی از شکل سر پایه!

11. The lower jaw is called the mandible or mandibular bone.
[ترجمه ترگمان]فک پایینی به استخوان فک یا استخوان فک نام دارد
[ترجمه گوگل]فک پایین تر نامیده می شود استخوان مندیبل یا فک پایین اندام

12. Teeth should be evenly placed and the lower jaw canine tusks.
[ترجمه ترگمان]دندان ها را باید به طور مساوی تقسیم کنند و آرواره دندان ها را به هم بزنند
[ترجمه گوگل]دندان ها باید به طور مساوی قرار داده شوند و قوزک پای کمربندها را بشکنند

13. His lower jaw was beaten out of joint, and the docter is dealing with it.
[ترجمه ترگمان]فک پایینی او مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و the با آن سر و کار داشت
[ترجمه گوگل]فک پایین ترش از یک جفت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، و پزشک با آن برخورد می کند

14. We have parts of the lower jaw that are huge compared with anything we've ever seen, " said Espen Madsen Knutsen, a palaeontologist on the team at the University of Oslo that studied the creature.
[ترجمه ترگمان]ما بخش هایی از فک پایینی داریم که در مقایسه با هر چیزی که تا به حال دیده ایم، بسیار بزرگ است \"
[ترجمه گوگل]ما بخش هایی از فک پایین تر را داریم که نسبت به چیزی که تا کنون دیده ایم نسبتا بزرگ است Espen Madsen Knutsen، یک متخصص شناسایی در تیم در دانشگاه اسلو که این موجود را مطالعه کرده است

15. I said, you don't have a lower jaw and you're gonna give me a facial?
[ترجمه ترگمان]من گفتم: تو فک پایینی نداری و می خوای صورتش رو به من بدی؟
[ترجمه گوگل]من گفتم فک پایین تر رو ندارید و می خواهید چهره ای به من بدهید؟


کلمات دیگر: