1. analysis into simple degrees of freedom
تجزیه به درجات آزادی منفرد
2. analysis of the self
تجزیه و تحلیل خویشتن
3. analysis of variance
آنالیز واریانس،تجزیه و تحلیل پراکنش
4. an analysis in depth
تجزیه و تحلیل دقیق و کامل
5. discourse analysis
تحلیل گفتار،تحلیل سخن
6. multivariate analysis
تحلیل چند متغیره،فراکافت چند وردایی
7. network analysis
تحلیل شبکه
8. pollen analysis
فرا کافت گرده
9. rigorous analysis
فراکافت دقیق
10. the analysis of a chemical compound
تجزیه ی یک ترکیب شیمیایی
11. the analysis of a poem
تجزیه و تحلیل یک شعر
12. case analysis
(روان شناسی) سرگذشت کاوی،تحلیل وضع
13. a careful analysis
تجزیه و تحلیل موشکافانه
14. an objective analysis
تجزیه و تحلیل بی غرضانه،تحلیل واقع بینانه
15. population of analysis
جامعه ی تجزیه و تحلیل،انبوهه ی فراکافت
16. the rational analysis of this problem
تجزیه و تحلیل منطقی این مسئله
17. have you read dashti's analysis of the poetry of hafez?
آیا تحلیلی را که دشتی بر اشعار حافظ نوشته است خوانده ای ؟
18. he made a fair-minded analysis of the situation
او وضعیت را با بی غرضی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
19. in the last (final) analysis
با در نظر گرفتن کلیه ی جوانب
20. to refine one's method of analysis
روش تجزیه و تحلیل خود را دقیق تر و بهتر کردن
21. The law requires a detailed analysis of the potential impact on the environment of a proposed project.
[ترجمه ترگمان]این قانون نیازمند تحلیل دقیق تاثیر بالقوه بر محیط یک پروژه پیشنهادی است
[ترجمه گوگل]این قانون نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق از تاثیر بالقوه بر محیط یک پروژه پیشنهادی دارد
22. I agree with her analysis of the situation.
[ترجمه ترگمان]من با تحلیل او از این وضعیت موافقم
[ترجمه گوگل]من با تحلیل او از وضعیت موافقم
23. The book is an analysis of poverty and its causes.
[ترجمه ترگمان]این کتاب تحلیلی از فقر و علل آن است
[ترجمه گوگل]این کتاب تحلیل فقر و علل آن است
24. They carried out an in-depth analysis of the results.
[ترجمه ترگمان]آن ها تحلیل عمیق نتایج را انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک تحلیل عمیق از نتایج انجام دادند
25. We did an analysis of the way that government money has been spent in the past.
[ترجمه ترگمان]ما تحلیلی از روشی انجام دادیم که پول دولت در گذشته خرج شده است
[ترجمه گوگل]ما تجزیه و تحلیل کردیم که پول دولت در گذشته صرف شده است
26. The analysis showed a few grains of arsenic in the solution.
[ترجمه ترگمان]این تجزیه و تحلیل چند دانه آرسنیک را در محلول نشان داد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نشان داد که چند دانه آرسنیک در محلول
27. The analysis of what kind of temperament you possess is vital.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل این نوع خلق و خویی که دارید، حیاتی و حیاتی است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل از نوع خلق و خوی شما دارای حیاتی است
28. The project aims to provide an analysis of children's emotions.
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه ارائه تحلیلی از احساسات کودکان است
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه ارائه تحلیل احساسات کودکان است