1. political longevity
دیرپایی سیاسی
2. women have greater longevity than men
زن ها از مردها طول عمر بیشتری دارند.
3. a man of great longevity
مردی با عمر بسیار طولانی
4. Rich blessings for health and longevity is my special wish for you in the coming year.
[ترجمه ترگمان]blessings غنی برای سلامتی و طول عمر آرزوی من برای شما در سال آینده است
[ترجمه گوگل]نعمتهای ثمربخش برای سلامتی و طول عمر، آرزوی خاصی برای شما در سال آینده است
5. The worms have a longevity of about two years.
[ترجمه ترگمان]کرم ها طول عمر خود را حدود دو سال دارند
[ترجمه گوگل]کرم ها طول عمر حدود دو سال دارند
6. I wish you longevity and health.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم طول عمر و سلامت تان را به همراه داشته باشید
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم طول عمر و سلامتی شما
7. I want to wish you longevity and health!
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد عمر و سلامتی تو را آرزو کنم!
[ترجمه گوگل]من می خواهم برای شما طول عمر و سلامت را آرزو کنم!
8. He prides himself on the longevity of the company.
[ترجمه ترگمان]او به عمر شرکت افتخار می کند
[ترجمه گوگل]او در طول عمر این شرکت قدردانی می کند
9. The ancient Chinese claimed that garlic promoted longevity.
[ترجمه ترگمان]چینی ها ادعا کردند که سیر باعث افزایش طول عمر شده است
[ترجمه گوگل]چینی های باستانی ادعا می کنند که سیر باعث افزایش طول عمر می شود
10. We wish you both health and longevity.
[ترجمه ترگمان]ما هم شما را سلامت و هم عمر طولانی آرزو می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای شما آرزوی سلامتی و طول عمر می کنیم
11. Doubts about Mr Hague's longevity are not new, but are increasingly damaging in the run-up to an election.
[ترجمه ترگمان]شک و تردیدهایی در مورد طول عمر آقای هگ جدید نیست، اما به طور فزاینده ای در انتخابات منجر به انتخابات می شود
[ترجمه گوگل]شک و تردید در مورد طول عمر آقای هیاگ جدید نیستند، اما پیش از انتخابات به طور فزاینده ای آسیب می رسانند
12. In fact, a Longevity magazine survey finds some things actually get better with age.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یک نظرسنجی از مجله Longevity نشان می دهد که برخی چیزها در واقع با سن و سال بهتر می شوند
[ترجمه گوگل]در واقع، یک نظرسنجی مجله طول عمر می بیند که بعضی چیزها واقعا با سن بهبود می یابند
13. The more successful we are at extending longevity, the more it will cost us.
[ترجمه ترگمان]هرچه موفقیت بیشتری در طول عمر طولانی تری داشته باشیم، هزینه آن بیشتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]موفق تر است که ما در توسعه طول عمر، بیشتر به ما هزینه خواهد کرد
14. There is an 11-year difference in longevity between babies born in the richest and the poorest postcodes in Britain.
[ترجمه ترگمان]یک تفاوت ۱۱ ساله در طول عمر بین نوزادان متولد شده در پولدارترین و فقیرترین postcodes در بریتانیا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تفاوت 11 ساله در طول عمر بین نوزادان متولد ثروتمندترین و فقیرترین پست های پستی در بریتانیا وجود دارد
15. The longevity of a president's laws, regulations and executive orders depends in part on the legal challenges to them.
[ترجمه ترگمان]طول عمر قوانین، مقررات و دستورها اجرایی به بخشی از چالش های قانونی آن ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]طول عمر قوانین، مقررات و دستورالعمل های رییس جمهور به بخشی از چالش های قانونی آنها بستگی دارد
16. Longevity could have something to do with that.
[ترجمه ترگمان]longevity \"میتونه یه ربطی به این قضیه داشته باشه\"
[ترجمه گوگل]طول عمر می تواند چیزی با آن داشته باشد