کلمه جو
صفحه اصلی

longevity


معنی : دیرپایی، طول عمر، درازی عمر، دراز عمری
معانی دیگر : عمر طولانی، عمر دراز

انگلیسی به فارسی

طول عمر، درازی عمر، دیرپایی، دراز عمری


طول عمر، دیرپایی، درازی عمر، دراز عمری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: long life.

- He drank and smoked heavily, and his longevity surprised both his doctor and his relatives.
[ترجمه محمد 369] اوبی وقفه مشروب مینوشیدوسیگارمیکشیدوعمرطولانی اودکتروبستگانش رامتعجب میساخت
[ترجمه ترگمان] او به شدت مشروب می خورد و سیگار می کشید، و طول عمر او هم دکتر و هم بستگانش را متعجب ساخت
[ترجمه گوگل] او به شدت نوشید و سیگار کشید، و طول عمر او هر دو دکتر و بستگانش را شگفت زده کرد

(2) تعریف: length of life.
مشابه: life

(3) تعریف: length of service, employment, tenure, or the like.

• long life; length of life
longevity is long life; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] عمر ماندگاری ؛ فاصله زمانی از ورود یک ماده گاو به گله گاو شیری تا مرگ یا حذف آن از گله .
[عمران و معماری] طول عمر
[پلیمر] دیرپایی

مترادف و متضاد

دیرپایی (اسم)
durability, longevity

طول عمر (اسم)
longevity

درازی عمر (اسم)
longevity

دراز عمری (اسم)
longevity

long life


Synonyms: durability, endurance, lastingness, old age


جملات نمونه

1. political longevity
دیرپایی سیاسی

2. women have greater longevity than men
زن ها از مردها طول عمر بیشتری دارند.

3. a man of great longevity
مردی با عمر بسیار طولانی

4. Rich blessings for health and longevity is my special wish for you in the coming year.
[ترجمه ترگمان]blessings غنی برای سلامتی و طول عمر آرزوی من برای شما در سال آینده است
[ترجمه گوگل]نعمتهای ثمربخش برای سلامتی و طول عمر، آرزوی خاصی برای شما در سال آینده است

5. The worms have a longevity of about two years.
[ترجمه ترگمان]کرم ها طول عمر خود را حدود دو سال دارند
[ترجمه گوگل]کرم ها طول عمر حدود دو سال دارند

6. I wish you longevity and health.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم طول عمر و سلامت تان را به همراه داشته باشید
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم طول عمر و سلامتی شما

7. I want to wish you longevity and health!
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد عمر و سلامتی تو را آرزو کنم!
[ترجمه گوگل]من می خواهم برای شما طول عمر و سلامت را آرزو کنم!

8. He prides himself on the longevity of the company.
[ترجمه ترگمان]او به عمر شرکت افتخار می کند
[ترجمه گوگل]او در طول عمر این شرکت قدردانی می کند

9. The ancient Chinese claimed that garlic promoted longevity.
[ترجمه ترگمان]چینی ها ادعا کردند که سیر باعث افزایش طول عمر شده است
[ترجمه گوگل]چینی های باستانی ادعا می کنند که سیر باعث افزایش طول عمر می شود

10. We wish you both health and longevity.
[ترجمه ترگمان]ما هم شما را سلامت و هم عمر طولانی آرزو می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای شما آرزوی سلامتی و طول عمر می کنیم

11. Doubts about Mr Hague's longevity are not new, but are increasingly damaging in the run-up to an election.
[ترجمه ترگمان]شک و تردیدهایی در مورد طول عمر آقای هگ جدید نیست، اما به طور فزاینده ای در انتخابات منجر به انتخابات می شود
[ترجمه گوگل]شک و تردید در مورد طول عمر آقای هیاگ جدید نیستند، اما پیش از انتخابات به طور فزاینده ای آسیب می رسانند

12. In fact, a Longevity magazine survey finds some things actually get better with age.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یک نظرسنجی از مجله Longevity نشان می دهد که برخی چیزها در واقع با سن و سال بهتر می شوند
[ترجمه گوگل]در واقع، یک نظرسنجی مجله طول عمر می بیند که بعضی چیزها واقعا با سن بهبود می یابند

13. The more successful we are at extending longevity, the more it will cost us.
[ترجمه ترگمان]هرچه موفقیت بیشتری در طول عمر طولانی تری داشته باشیم، هزینه آن بیشتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]موفق تر است که ما در توسعه طول عمر، بیشتر به ما هزینه خواهد کرد

14. There is an 11-year difference in longevity between babies born in the richest and the poorest postcodes in Britain.
[ترجمه ترگمان]یک تفاوت ۱۱ ساله در طول عمر بین نوزادان متولد شده در پولدارترین و فقیرترین postcodes در بریتانیا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تفاوت 11 ساله در طول عمر بین نوزادان متولد ثروتمندترین و فقیرترین پست های پستی در بریتانیا وجود دارد

15. The longevity of a president's laws, regulations and executive orders depends in part on the legal challenges to them.
[ترجمه ترگمان]طول عمر قوانین، مقررات و دستورها اجرایی به بخشی از چالش های قانونی آن ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]طول عمر قوانین، مقررات و دستورالعمل های رییس جمهور به بخشی از چالش های قانونی آنها بستگی دارد

16. Longevity could have something to do with that.
[ترجمه ترگمان]longevity \"میتونه یه ربطی به این قضیه داشته باشه\"
[ترجمه گوگل]طول عمر می تواند چیزی با آن داشته باشد

Women have greater longevity than men.

زن‌ها از مردها طول عمر بیشتری دارند.


a man of great longevity

مردی با عمر بسیار طولانی


political longevity

دیرپایی سیاسی


پیشنهاد کاربران

دوام طولانی

طول عمر

دیر زمانی

قدمت

مادام العمر

ماندگاری، دیرمانی

طول عمر

one of their studies, which was published in in the journal Circulation, concluded that longevity is tied to five lifestyle factors, diet being one

1.
long existence


2.
long life

longevity ( مهندسی منابع طبیعی - شاخة حیات وحش )
واژه مصوب: دیرزیستی
تعریف: 1. یک تداوم حیات یک فرد، بیش از دیگر اعضای آن گونه 2. تداوم یک سرده یا گونه در یک دورة طولانی در مقیاس زمان زمین شناختی


کلمات دیگر: