کلمه جو
صفحه اصلی

imprinting


(روان شناسی - به ویژه در تربیت حیوانات جوان) نقش پذیری، نقش گذاری

انگلیسی به فارسی

(روانشناسی - به‌ویژه در تربیت حیوانات جوان) نقشپذیری، نقش گذاری


imprinting، زدن، نشاندن، مهر زدن، منقوش کردن، گذاردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in animal and human behavior, a period of rapid learning early in life that established permanent connections with other beings or objects, and thus determines certain patterns of behavior.

• process by which a permanent bond is created between a young animal or human and the objects and beings which surround it (psychology)

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] نقش پذیری. این اصطلاح به یادگیری زودرس، سریع، اختصاصی و مستمری اطلاق می شود، که خصوصاً در پرندگان دیده می شود، و بوسیله آن حیوان نوزاد به مادر خود، و به طور کلی، به همنوعان خود وابستگی پیدا می کند. این پدیده در سال 1935 بوسیله کنراد لورنتس توصیف شد، زمانی که وی مشاهده نمود جوجه غاز ها پس از بیرون آمدن از تخم، وقتی او را قبل از والدین خود مشاهده کردند، نسبت به او واکنشی نظیر واکنش بچه به مادرش نشان دادند. لورنتس نتیجه گیری نمود که شناخت انواع در نخستین مرحله رویارویی، پس از بیرون آمدن از تخم در سلسله اعصاب نقش می بندد.

جملات نمونه

1. Imprinting and cell differentiation both involve the closing down of genes but the mechanisms are evidently distinct.
[ترجمه ترگمان]تمایز سلولی و سلولی هر دو شامل بسته شدن ژن ها هستند، اما این مکانیزم ها به وضوح متمایز هستند
[ترجمه گوگل]نشانه گذاری و تمایز سلولی هر دو شامل بسته شدن ژن ها هستند، اما مکانیسم ها واضح هستند

2. Among other things, imprinting is known to take place during gamete formation, whereas differentiation takes place in the early embryo.
[ترجمه ترگمان]در بین چیزهای دیگر، نشانه گذاری مشهور است که در طول تشکیل gamete رخ می دهد، در حالی که تمایز در جنین اولیه رخ می دهد
[ترجمه گوگل]در میان سایر موارد، شناخته شده است که در هنگام شکل گیری گتت، در حال شکل گیری است، در حالی که تمایز در جنین اولیه رخ می دهد

3. The net effect of superimposing habituation on imprinting would be to displace the preference away from the familiar.
[ترجمه ترگمان]تاثیر خالص افزودن به خو بن در نشانه گذاری، ترجیح می دهد که ترجیح داده شده از حالت آشنا را جابجا کند
[ترجمه گوگل]اثر خالص اعمال زودگذر بر روی چاپ کردن، این است که اولویت را دور از آشنا قرار دهیم

4. Thus results from passive avoidance and imprinting might begin to converge, which should be good news for both labs.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نتایج از اجتناب منفعل و نشانه گذاری شروع به همگرا شدن می کنند، که باید برای هردو آزمایشگاه اخبار خوبی باشد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب نتیجه اجتناب غیرفعال و وارد کردن ممکن است شروع به همگنی کند، که باید خبر خوبی برای هر دو آزمایشگاه باشد

5. Duncan read through the list, imprinting the information into his memory.
[ترجمه ترگمان]دانکن با خواندن این فهرست، اطلاعات را در حافظه او مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]دانکن از طریق لیست خواندن، اطلاعات را به حافظه خود منتقل می کند

6. Create brand awareness and visibility by embedding and imprinting your brand logo into the video.
[ترجمه ترگمان]آگاهی و قابلیت دید برند را با تعبیه شدن و نشانه گذاری آرم تجاری خود در ویدئو ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]آگاهی از برند و دید را با جاسازی و وارد کردن علامت تجاری خود در ویدیو ایجاد کنید

7. Single color and design imprinting for company logo and personal greetings is available.
[ترجمه ترگمان]تک رنگی و نشانه گذاری طراحی برای نشان شرکت و احوال پرسی شخصی موجود است
[ترجمه گوگل]تنها رنگ و طراحی طراحی برای آرم شرکت و سلامت شخصی در دسترس است

8. MTGSAM was used in gametic imprinting effect analysis of two traits for Matou goats:body weight and litter size.
[ترجمه ترگمان]MTGSAM در آنالیز تاثیر شرطی دو ویژگی برای بزه ای Matou مورد استفاده قرار گرفت: وزن بدن و اندازه زباله
[ترجمه گوگل]MTGSAM در تجزیه و تحلیل اثرات imitating اثر دو ویژگی برای بز های Matou: وزن بدن و اندازه بستر مورد استفاده قرار گرفت

9. Yet about one person in 10 has no imprinting at the IGF 2 gene.
[ترجمه ترگمان]با این حال در حدود یک نفر در ۱۰ ژن no در ژن IGF ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال حدود یک نفر در 10 سال هیچ تاثیری در ژن IGF 2 ندارد

10. Abnormal imprinting effects are associated with clinical disorders of overgrowth, undergrowth, mental retardation, or behavior abnormalities.
[ترجمه ترگمان]اثرات imprinting غیر نرمال با اختلالات بالینی of، undergrowth، عقب ماندگی ذهنی، یا اختلالات رفتاری در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]اثرات نامنظمی ناخوشایندی با اختلالات بالینی از رشد بیش از حد، زیر کشت، عقب ماندگی ذهنی یا اختلالات رفتاری همراه است

11. It'seems likely that imprinting is an extreme case of conditioning.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نشانه گذاری (نشانه گذاری)یک مورد شدید از تهویه است
[ترجمه گوگل]احتمالا imprinting یک مورد شدید تهویه است

12. Objective: To study the imprinting status of H19 in oligospermia and asthenospermia and to investigate the correlation between H19 and spermatogenesiss disturbance.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه وضعیت نشانه گذاری of در oligospermia و asthenospermia و بررسی همبستگی بین اختلالات H۱۹ و spermatogenesiss
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه وضعیت ایمن سازی H19 در الیگوسپرمی و آستنوسپرمی و بررسی همبستگی بین H19 و اختلال اسپرماتوژنزیس

13. During this period the mechanism of imprinting is initiated.
[ترجمه ترگمان]در طول این مدت، مکانیسم نشانه گذاری شروع می شود
[ترجمه گوگل]در طول این دوره، مکانیزم imprinting آغاز شده است

14. Genomic imprinting effect could be a mechanism contributing to the inheritance of osteoporosis.
[ترجمه ترگمان]اثر imprinting Genomic می تواند مکانیزمی باشد که به وراثت از پوکی استخوان کمک می کند
[ترجمه گوگل]تأثیر ژنومیک اثر می تواند مکانیسم کمک به ارثی پوکی استخوان باشد

پیشنهاد کاربران

رونویسی ( زیست شناسی )

( زیست شناسی )
نشان گذاری


کلمات دیگر: