کلمه جو
صفحه اصلی

carbon


معنی : کربن، ذغال خالص، الماس بیفروغ
معانی دیگر : با فنل شستن یا گندزدایی کردن، (شیمی) کربن (عنصر غیر فلزی که در تمام ترکیبات آلی و برخی ترکیبات معدنی یافت می شود و عامل اصلی زغال سنگ و دوده و غیره است - نشان آن: c، وزن اتمی: 12/01115، شماره ی اتمی: 6)، کاغذ کاربن، کاغذ کپی، رجوع شود به: carbon copy، (برق) لوله ی کربن (که در لامپ قوسی arc lamp به کار می رود)، صفحه یا میله ی کربن (که در باطری به کار می رود)، وابسته به کربن، کربن دار، کپیه، نسخه، کپی (carbon copy هم می گویند)، الماس بیفروه

انگلیسی به فارسی

زغال خالص، کربن، الماس بی‌فروغ


کربن، ذغال خالص، الماس بیفروغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a chemical element that has six protons in each nucleus and that occurs in pure forms as diamond and graphite, or in a large variety of compounds such as carbon dioxide, carbohydrates, and petroleum hydrocarbons. (symbol: C)

- Carbon is found in all living things.
[ترجمه ترگمان] کربن در تمام موجودات زنده یافت می شود
[ترجمه گوگل] کربن در تمام موجودات زنده یافت می شود
- This molecule contains two atoms of carbon.
[ترجمه ترگمان] این مولکول دو اتم کربن دارد
[ترجمه گوگل] این مولکول دارای دو اتم کربن است

(2) تعریف: the carbon ash that results when wood or other organic matter is burned in the presence of little or no air; charcoal or soot.

- Once in the fire, the old manuscript was quickly reduced to carbon.
[ترجمه ترگمان] یک بار در آتش، دست نوشته قدیمی به سرعت به کربن کاهش یافت
[ترجمه گوگل] هنگامی که در آتش بود، نسخه خطی قدیمی به سرعت به کربن کاهش یافت

(3) تعریف: see carbon copy.

(4) تعریف: see carbon paper.

(5) تعریف: in carbon arc lighting or welding, either of two graphite rods into which electrical current is conducted to form the arc.

(6) تعریف: in a battery, a rod or plate composed partly of carbon.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, resembling, or treated with carbon.

- carbon compounds
[ترجمه ترگمان] ترکیبات کربنی
[ترجمه گوگل] ترکیبات کربن

• chemical element; coal; copy, duplicate
carbon is a chemical element. diamonds and coal are made of carbon.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] عنصر دوازدهم
[شیمی] کربن - عنصر غیر فلزى که در تمام ترکیبات آلی و برخی ترکیبات معدنی یافت می شود و عامل اصلی زغال سنگ و دوده وغیره است
[عمران و معماری] کربن - زغال
[کامپیوتر] نام رمز رابطه ای برنامه ای API
[برق و الکترونیک] کربن عنصری غیر فلزی با عدد اتمی 6 و وزن اتمی 12 که در ساخت جاروبکهای موتور ( دی سی ) و الکترودهای باتریها و پیلها به کار می رود . مخلوط پودرکربن و خاک رس ماده ی اصلی مقاومتهای مجزای کربنی است . از کربن دانه ای نیز به عنوان عنصر مقاومت - متغیر در میکروفونهای زغالی استفاده می شود . گرافیت و الماس شکلهای مختلف کربن هستند . - کربن
[نساجی] کربن
[نفت] کربن

مترادف و متضاد

کربن (اسم)
carbon

ذغال خالص (اسم)
carbon

الماس بیفروغ (اسم)
carbon

جملات نمونه

1. carbon can combine directly with hydrogen
کربن می تواند مستقیما با هیدروژن ترکیب شود.

2. carbon dioxide interferes with the liberation of oxygen to the tissues
دی اکسید کربن جلو آزاد شدن اکسیژن در بافت ها را می گیرد.

3. carbon monoxide is an asphyxiant
مونوکسید کربن خفگی آور است.

4. carbon brush
برقگیر،جاروبک کربن،زغال دینام

5. carbon equivalent
(فلز کاری) معادل کربن،کربن هم ارز

6. carbon holder
پایه ی زغال (لامپ جرقه زن)،انبر زغالی

7. incandescent carbon
کربن دماشیدگر

8. secondary carbon
کربن نوع دوم

9. he is a carbon copy of his father
او عین پدرش است.

10. the excess of carbon dioxide in the air
وجود بیش از حد دی اکسید کربن در هوا

11. iron with a high carbon content
آهن دارای مقدار زیادی کربن

12. to dilute combustible gases with carbon dioxide
گازهای آتش گیر را با دی اکسیدکربن رقیق کردن

13. to manifold a letter with carbon paper
نامه ای را با کاغذ کاربن کپی کردن

14. The heavy traffic tinctures the air with carbon monoxide.
[ترجمه ترگمان]ترافیک سنگین هوا را با مونوکسید کربن روشن می کند
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین هوا را با مونوکسید کربن تزریق می کند

15. Plants absorb carbon dioxide from the air and moisture from the soil.
[ترجمه ترگمان]گیاهان دی اکسید کربن را از هوا و رطوبت خاک جذب می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان دی اکسید کربن را از هوا و رطوبت از خاک جذب می کنند

16. The emission of gases such as carbon dioxide should be stabilised at their present level.
[ترجمه ترگمان]انتشار گازها مانند دی اکسید کربن باید در سطح کنونی خود تثبیت شود
[ترجمه گوگل]انتشار گازهایی مانند دی اکسید کربن باید در سطح فعلی خود تثبیت شود

17. Plants absorb carbon in the form of carbon dioxide.
[ترجمه ترگمان]گیاهان کربن را به شکل کربن دی اکسید جذب می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان کربن را به شکل دی اکسید کربن جذب می کنند

18. Trees absorb carbon dioxide and produce oxygen.
[ترجمه ترگمان]درختان دی اکسید کربن را جذب می کنند و اکسیژن تولید می کنند
[ترجمه گوگل]درختان دی اکسید کربن را جذب می کنند و اکسیژن تولید می کنند

19. She's a carbon copy of her mother.
[ترجمه ترگمان]اون یه کپی carbon از مادرش هست
[ترجمه گوگل]او کپی کپی از مادرش است

20. Carbon is an element, while carbon dioxide is a compound.
[ترجمه ترگمان]کربن یک عنصر است در حالی که کربن دی اکسید یک ترکیب است
[ترجمه گوگل]کربن یک عنصر است، در حالی که دی اکسید کربن یک ترکیب است

اصطلاحات

carbon brush

برق‌گیر، جاروبک کربن، زغال دینام


carbon equivalent

(فلز کاری) معادل کربن، کربن هم‌ارز


carbon holder

پایه‌ی زغال (لامپ جرقه‌زن)، انبر زغالی


پیشنهاد کاربران

noun the gas that we breathe out after we breathe in air

کربن


کلمات دیگر: