کلمه جو
صفحه اصلی

mania


معنی : دیوانگی، عشق، شیدایی، علاقمندی غیر عقلانی، هیجان بی دلیل و زیاد
معانی دیگر : اشتیاق مفرط، دیوانه ی چیزی بودن، وسواس، جنون (کاری را داشتن)، (روان پزشکی) شیدایی، مانی، جنون تحریکاتی، روان شیدایی، هیجان بی دلیل وزیاد
mania _
پسوند: دیوانگی، - شیدایی، مانی [pyromania]

انگلیسی به فارسی

دیوانگی، شیدایی، عشق، هیجان بی دلیل وزیاد


شیدایی، دیوانگی، عشق، علاقمندی غیر عقلانی، هیجان بی دلیل و زیاد


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: a mental or behavioral disorder characterized by obsession, compulsion, or the like.

- kleptomania
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] کپلتومیا
- erotomania
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] اورتومیا

(2) تعریف: great or excessive love of or enthusiasm for.

- balletomania
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] balletomania
اسم ( noun )
(1) تعریف: an extreme desire or enthusiasm.
مترادف: enthusiasm, passion
مشابه: craze, fad, fanaticism, fascination, furor, obsession, rage, zeal

- My wife's love of animals has turned into a mania, and I fear our home is becoming some kind of zoo.
[ترجمه ترگمان] عشق زنم به حیوانات به جنون تبدیل شده است و من می ترسم خانه ما در حال تبدیل شدن به نوعی باغ وحش باشد
[ترجمه گوگل] عشق همسرم به حیوانات به یک شیدایی تبدیل شده است و من از اینکه خانه ما است، تبدیل به نوعی باغ وحش می شود

(2) تعریف: a psychological disorder characterized by excitability that turns to violence in the acute stages.
مشابه: frenzy, insanity, lunacy, madness, psychosis, schizophrenia

- The medication no longer seemed to control the violent behavior caused by his mania.
[ترجمه ترگمان] دیگر به نظر نمی رسید که این دارو رفتار خشونت آمیز ناشی از جنون او را کنترل کند
[ترجمه گوگل] دیگر داروها به نظر نمی رسید که رفتار خشونت آمیز ناشی از شیدایی او را کنترل کنند

• extreme excitement, intense fascination; insanity, madness
a mania for something is an excessively strong liking for it.
a mania is also a mental illness.

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] مانیا

مترادف و متضاد

دیوانگی (اسم)
derangement, frenzy, insanity, dementia, amok, madness, craziness, mania, amuck, distraction, rage, craze, rave, lunacy, delirium, furor, phrensy

عشق (اسم)
love, amour, passion, mania

شیدایی (اسم)
fascination, mania, infatuation

علاقمندی غیر عقلانی (اسم)
mania, obsession

هیجان بی دلیل و زیاد (اسم)
mania

fixation, madness


Synonyms: aberration, ax to grind, bee, bee in bonnet, bug, bug in ear, compulsion, craving, craze, craziness, delirium, dementia, derangement, desire, disorder, enthusiasm, fad, fancy, fascination, fetish, fixed idea, frenzy, furor, grabber, hang-up, idée fixe, infatuation, insanity, lunacy, monomania, obsession, on the brain, partiality, passion, preoccupation, rage, thing, tiger, tiger by the tail


جملات نمونه

1. a mania for dancing
جنون رقص

2. he was suddenly seized by a mania for jewellery
ناگهان دیوانه ی جواهر شد.

3. gradually his love of cleanliness became a mania
عشق او نسبت به نظافت کم کم تبدیل به وسواس شد.

4. So why your sudden mania for exercise?
[ترجمه ترگمان]پس چرا جنون ناگهانی تو برای تمرین؟
[ترجمه گوگل]پس چرا مانیا ناگهانی برای ورزش؟

5. She has a mania for ponies.
[ترجمه ترگمان]دچار جنون اسب شده
[ترجمه گوگل]او دارای شیاطین برای پنهان است

6. She had a mania for fast cars.
[ترجمه ترگمان]شیفته ماشین های سریع شده بود
[ترجمه گوگل]او برای ماشینهای سریع ماشین شبیه بود

7. Kleptomania is a mania for stealing things.
[ترجمه ترگمان]Kleptomania یک جنون برای دزدیدن اشیا است
[ترجمه گوگل]Kleptomania معجزه برای سرقت چیزها است

8. She was diagnosed as suffering from persecution mania.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مبتلا به جنون تعقیب کیفری تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان رنج از شیدایی آزار و اذیت تشخیص داده شد

9. In his latter years religious mania clouded his mind.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر جنون مذهبی ذهنش را فرا گرفته بود
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، مانیا مذهبی ذهن خود را فراموش کرد

10. The article describes the religious mania which is sweeping the US.
[ترجمه ترگمان]این مقاله the مذهبی را شرح می دهد که آمریکا را جارو می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله مینایی مذهبی است که ایالات متحده را در بر می گیرد

11. He has a mania for fast cars.
[ترجمه ترگمان]او یک جنون برای ماشین های سریع دارد
[ترجمه گوگل]او برای ماشین های سریع ماشین شبیه سازی دارد

12. Van Gogh suffered from acute persecution mania.
[ترجمه ترگمان]ون گوگ از جنون شدید آزار و اذیت رنج می برد
[ترجمه گوگل]ون گوگ از شیدایی آزار آلود رنج می برد

13. He had a mania for fast cars.
[ترجمه ترگمان]او یک جنون برای ماشین های سریع داشت
[ترجمه گوگل]او برای ماشین های سریع ماشین شبیه بود

14. There was a hint of mania at the corners of Defries's narrowed eyes, at the edges of her pursed mouth.
[ترجمه ترگمان]در گوشه و کنار لب های غنچه Defries، نوعی جنون از جنون دیده می شد
[ترجمه گوگل]اشاره ای به شیدایی در گوشه های چشمان تیز چهره Defries در لبه های دهانش داشت

15. The book is about the 1980s mania for mergers and takeovers.
[ترجمه ترگمان]این کتاب در مورد علاقه ۱۹۸۰ به ادغام و غلبه بر سهام است
[ترجمه گوگل]این کتاب در مورد طغیان 1980 برای ادغام و جذب است

He was suddenly seized by a mania for jewellery.

ناگهان دیوانه‌ی جواهر شد.


Gradually his love of cleanliness became a mania.

عشق او نسبت به نظافت کم‌کم تبدیل به وسواس شد.


a mania for dancing

جنون رقص


پیشنهاد کاربران

منم مانیام
خیلی خوبه آنقدر اطلاعات داری
لذت بردم

در علم پزشکی بیماریی به نام مانیا هست که افرادی که به آن گرفتار هستند بسیار سرخوش هستند و یک نوعی از دیوانگی هست اما من با این نظر مخالفم که معنی اسم مانیا برای افراد به این معنا باشد و بله ناراحت هم می شم اگه کسی به اسمم توهین کنه

به نظر من باید معنی اسم مانیا رو اصلاح کنید
چون اسم مانیا در یونانی به معنای عشق بسیار زیاد هست
در فارسی نام مانی با الف تانیث ا در آخر به معنی جاودان و ماندنی
در کردی به معنی ماندگار
این معانی که شما اینجا گذاشتین توصیف یک بیمار ی به نام مانیا هست که حالت شیدایی و دوست داشتن بسیار زیاد هست
که شیدایی و دوست داشتن بسیار زیاد در کل خصوصیت مثبتی هست در معنی یک اسم ولی در زندگی اگر به صورت یک بعدی باشه میشه بیماری
مثلا اسم آفتاب در معنی بسیار زیباست ولی اگه تاریکی و شب نباشه اونوقت منفی میشه
تمام اسم ها در معنی مثبت می تونن باشن ولی در زندگی اگر بی رویه و به صورت یک بعدی باشن منفی هست
اسم مانیا هم همین طوره در معنی عاشقی و شیدایی بسیار زیبا هست ولی به صورت یک بعدی در زندگی منفی هست
و اسم بیماری مانیا هم به همین دلیل انتخاب شده احتمالا
بنابراین به نظرم بایدمعنی اسم مانیا رو از بیماری مانیا جدا کنیم
سپاسگذارم
نام من مانیا هست و اطلاعات سطحی اینچنینی برای اشخاصی مثل من ناراحت کننده هست
مانیا به معنی بیماری روانی نیست
ولی بیماری مانیا یعنی کسی که هیجان و شادی و عشق زیاد به چیزی داره

این اصلاح باید از طرف واژه شناسی انجام شودوگرنه تاثیر منفی آن روی جامعه اثر میذارد آیا پیشنهاد خواستید رسیدگی هم دارید؟از ظاهر اسم مانیا هم مشخصه که به معنی ماندن وجاودانگی هست پس لطفا طرز تلفظ آن را اصلاح کنید اون بیماری در کل تلفظش مینیا است نه مانیا . . . مانیا اسم اصیل ایرانی است. . . فقط به خاطر تشابهه نوشتاری یک طور معنی شدن. . . که main خودش در انگلیسی معنیش چیز دیگه ای است

بله نظر مهمه پس رسیدگی کنید اسم مانیا ازظاهرش هم مشخصه یعنی ماندگار وماندنی. . . نباید اسمهای اصیل رو روی هر چیزی گذاشت خیلی ها اسمشون مانیاست لطفا رسیدگی شود

mania :
1 ) An excessively intense enthusiasm, interest, or desire: a mania for neatness; a dance mania
2 ) Psychiatry An abnormal psychological state characterized by symptoms such as elation, high energy and activity level, racing thoughts, irritability, and rapid speech, typically occurring in people with bipolar disorder.
religious mania :
Hyperreligiosity is a psychiatric disturbance in which a person experiences intense religious beliefs or episodes that interfere with normal functioning. Hyperreligiosity generally includes abnormal beliefs and a focus on religious content or even atheistic content, which interferes with work and social functioning.


کلمات دیگر: