(زیست شناسی) ناجور تخم
heterozygote
(زیست شناسی) ناجور تخم
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) ناجور تخم
انگلیسی به انگلیسی
• hybrid which contains a dissimilar pair of genes for any hereditary characteristic (biology)
دیکشنری تخصصی
[علوم دامی] هتروزیگوت ؛ فردی که در جفت ژنهای موجود در سلولهای بدنی اش دارای ژنهای نامشابه باشد . برای مثال، به فردی با ژنوتیپ Bb، هتروزیگوت گفته می شود .
جملات نمونه
1. The heterozygote deficiency would result in allele disappear, the lower genetic diversity and the lower ability of adaptation.
[ترجمه ترگمان]نقص heterozygote منجر به ناپدید شدن آلل، تنوع ژنتیکی پایین تر و توانایی پایین سازگاری می شود
[ترجمه گوگل]کمبود هتروزیگوت منجر به نابودی آلل، تنوع ژنتیکی پایین و توانایی سازگاری پایین تر می شود
[ترجمه گوگل]کمبود هتروزیگوت منجر به نابودی آلل، تنوع ژنتیکی پایین و توانایی سازگاری پایین تر می شود
2. We conclude that PFIC heterozygote status of the donor does not increase the risk of liver dysfunction in either recipients or donors, with a similar course compared with BA recipients and donors.
[ترجمه ترگمان]ما نتیجه می گیریم که وضعیت PFIC دهنده سلامت، خطر اختلال عملکرد کبد را در گیرنده و یا دهنده افزایش نمی دهد و در مقایسه با گیرنده و اهدا کنندگان دارای مدرک مشابه است
[ترجمه گوگل]ما نتیجه گرفتیم که وضعیت هتروزیوگوت PFIC اهدا کننده در معرض اختلال عملکرد کبدی در هر گیرنده یا اهدا کننده نیست و البته مشابه با بیماران دریافت کننده و اهدا کنندگان آن است
[ترجمه گوگل]ما نتیجه گرفتیم که وضعیت هتروزیوگوت PFIC اهدا کننده در معرض اختلال عملکرد کبدی در هر گیرنده یا اهدا کننده نیست و البته مشابه با بیماران دریافت کننده و اهدا کنندگان آن است
3. In intron 16 one site has transition heterozygote.
[ترجمه ترگمان]در intron ۱۶ یک سایت heterozygote گذار دارد
[ترجمه گوگل]در intron 16 یک سایت دارای heterozygote انتقال است
[ترجمه گوگل]در intron 16 یک سایت دارای heterozygote انتقال است
4. The heterozygote genotypes in F2 population in this type of species are different from those in general species in which the genetic recombination occurs in meiosis of both male and female.
[ترجمه ترگمان]heterozygote genotypes در F۲ نفر در این نوع از گونه ها از گونه های عمومی متفاوت هستند که در آن ها نوترکیبی ژنتیکی در meiosis از جنس نر و هم جنس نر رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ های هتروزیگوت در جمعیت F2 در این نوع گونه ها از گونه هایی هستند که در آنها ژنوتیپ های نوترکیب در مایوز جنس نر و ماده وجود دارد
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ های هتروزیگوت در جمعیت F2 در این نوع گونه ها از گونه هایی هستند که در آنها ژنوتیپ های نوترکیب در مایوز جنس نر و ماده وجود دارد
5. Obligate heterozygote --- An individual who may be clinically unaffected but on the basis of pedigree analysis must carry a specific mutant allele.
[ترجمه ترگمان]obligate heterozygote - - فردی که ممکن است از لحاظ بالینی تحت تاثیر قرار نگیرد اما براساس آنالیز pedigree باید یک آلل خاص را حمل کند
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت دائمی --- فردی که ممکن است از لحاظ بالینی نباشند اما بر اساس تجزیه و تحلیل شجره ای باید یک آلل جهش یافته خاص داشته باشد
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت دائمی --- فردی که ممکن است از لحاظ بالینی نباشند اما بر اساس تجزیه و تحلیل شجره ای باید یک آلل جهش یافته خاص داشته باشد
6. The heterozygote Y / y may be distinguished by the nectary color.
[ترجمه ترگمان]The Y \/ y ممکن است با رنگ nectary متمایز شود
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت Y / y ممکن است با رنگ غیرطبیعی متمایز شود
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت Y / y ممکن است با رنگ غیرطبیعی متمایز شود
7. FHCM is a heterozygote autosomal dominant disease, and the incidence rate in male is obvious higher than that in female.
[ترجمه ترگمان]FHCM یک بیماری اتوزومال غالب است و میزان شیوع آن در مردان بیشتر از زنان است
[ترجمه گوگل]FHCM یک بیماری غالب در اتوزوم غلظت هتروزیگوت است و میزان بروز آن در مردان بیش از زنان است
[ترجمه گوگل]FHCM یک بیماری غالب در اتوزوم غلظت هتروزیگوت است و میزان بروز آن در مردان بیش از زنان است
8. Double heterozygote --- An individual who is heterozygous at each of two different loci. Contrast with compound heterozygote.
[ترجمه ترگمان]Double heterozygote - - فردی که در هر یک از دو جایگاه مختلف هتروزیگوس است کنتراست با ترکیب heterozygote
[ترجمه گوگل]دو هتروزیگوت --- فردی که هتروزیگوت در هر دو لک مختلف دارد کنتراست با ترکیب هتروزیگوت
[ترجمه گوگل]دو هتروزیگوت --- فردی که هتروزیگوت در هر دو لک مختلف دارد کنتراست با ترکیب هتروزیگوت
9. One additional QTL for spikelet fertility was detected on chromosome but its heterozygote had an effect for reducing the trait value.
[ترجمه ترگمان]یک QTL اضافی برای spikelet fertility بر روی کروموزوم تشخیص داده شد، اما heterozygote آن دارای یک اثر برای کاهش ارزش ویژگی بود
[ترجمه گوگل]یک QTL اضافی برای باروری سنبله بر روی کروموزوم شناسایی شد، اما هتروزیگوت آن برای کاهش ارزش صفات اثر داشت
[ترجمه گوگل]یک QTL اضافی برای باروری سنبله بر روی کروموزوم شناسایی شد، اما هتروزیگوت آن برای کاهش ارزش صفات اثر داشت
10. Finally, the homozygote generation is obtained by self -cross mating of the second heterozygote.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نسل homozygote از جفت گیری self از the دوم بدست می آید
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هوموزیگوت از طریق جفتگیری همجنس گرای دوم هتروزیگوت به دست می آید
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هوموزیگوت از طریق جفتگیری همجنس گرای دوم هتروزیگوت به دست می آید
11. Owing to the influence of various complex factors, it is possible for the heterozygote of autosomal dominant inheritance to appear in different phenotypes.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تاثیر عوامل پیچیده مختلف، ممکن است برای the ارث اتوزومال غالب برای ظاهر شدن در phenotypes متفاوت وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]به علت تأثیر عوامل مختلف پیچیده، ممکن است هتروزیگوت از ارثی غالب اتوزومال در فنوتیپ های مختلف ظاهر شود
[ترجمه گوگل]به علت تأثیر عوامل مختلف پیچیده، ممکن است هتروزیگوت از ارثی غالب اتوزومال در فنوتیپ های مختلف ظاهر شود
12. The propositus was a young man of Li ethnic group, belonging to heterozygote.
[ترجمه ترگمان]The مرد جوانی از گروه لی نژادی بود که به heterozygote تعلق داشت
[ترجمه گوگل]این قضیه یک مرد جوان از گروه قومی لی بود که متعلق به هتروزیگوت است
[ترجمه گوگل]این قضیه یک مرد جوان از گروه قومی لی بود که متعلق به هتروزیگوت است
13. Thus an intermediate phenotype will be produced in the heterozygote.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک فنوتیپ میانی در the تولید خواهد شد
[ترجمه گوگل]بنابراین فنوتیپ میانی در هتروزیگوت تولید خواهد شد
[ترجمه گوگل]بنابراین فنوتیپ میانی در هتروزیگوت تولید خواهد شد
14. Results For the same SNP locus, the homozygote showed a single product peak, and the heterozygote showed two product peaks with different length.
[ترجمه ترگمان]نتایج برای جایگاه دوم SNP، the یک پیک محصول را نشان داد، و the دو اوج تولید را با طول متفاوت نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج: برای همان موضع SNP، هموزیگوت یک پیک تک محصول را نشان داد و هتروزیگوت دو قطعه محصول با طول متفاوت نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج: برای همان موضع SNP، هموزیگوت یک پیک تک محصول را نشان داد و هتروزیگوت دو قطعه محصول با طول متفاوت نشان داد
پیشنهاد کاربران
heterozygote ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: ناجورزاگ 1
تعریف: موجودی دارای یک جفت دِگرۀ متفاوت برای بروز یک صفت |||متـ . ناجورتخم 1
واژه مصوب: ناجورزاگ 1
تعریف: موجودی دارای یک جفت دِگرۀ متفاوت برای بروز یک صفت |||متـ . ناجورتخم 1
کلمات دیگر: