1. There's a real attitude of negativism among the team at the moment.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه رفتاری جدی در میان گروه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک نگرش واقعی نسبت به نگرانی در میان تیم وجود دارد
2. Alongside stubbornness and negativism, the defiant child has enormous energy and persistence.
[ترجمه ترگمان]در کنار لجبازی و negativism، کودک جسور انرژی و پایداری زیادی دارد
[ترجمه گوگل]در کنار استبداد و ناتوانی، کودک بی رحم انرژی و استقامت فراوان دارد
3. Open negativism turns into stony passive resistance.
[ترجمه ترگمان]negativism باز به مقاومت منفعل سنگین تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]باز نفیگریسم تبدیل به مقاومت غیر انسانی سنگی می شود
4. To struggle against the tide of negativism, immorality and unethical practices in the world is a difficult enterprise.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با مد دریا، غیراخلاقی و اعمال غیراخلاقی در جهان، کار دشواری است
[ترجمه گوگل]برای مبارزه با غرق شدن ناسازگاری، بی اخلاقی و شیوه های غیر اخلاقی در جهان، یک شرکت دشوار است
5. Optimism diverts our attention away from negativism and channcls it into positive, constructive thinking.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را از negativism منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه گوگل]خوش بینی توجه ما را از نفی گرایی دور می کند و آن را به تفکر مثبت و سازنده تبدیل می کند
6. There are two opinions that are negativism and restrictionism to the mandatory factors in mediation system.
[ترجمه ترگمان]دو نظراتی وجود دارد که به عوامل الزامی در سیستم وساطت اشاره دارند
[ترجمه گوگل]دو دیدگاه وجود دارد که منفی بودن و محدودیت به عوامل اجباری در سیستم میانجیگری است
7. Negativism a spouse leads to disillusionment over time as love declines.
[ترجمه ترگمان]داشتن همسر منجر به سرخوردگی در طول زمان می شود و عشق کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]نفی کردن یک همسر موجب سرخوردگی در طول زمان می شود زیرا عشق کاهش می یابد
8. Optimism diverts our attention sways from negativism and channels it into positive, constructive thinking.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه گوگل]خوشبینی ما توجه ما را از نفی گرایی جلب می کند و آن را به تفکر مثبت و سازنده تبدیل می کند
9. Optimism diverts our attention away from negativism and channels it into positive, constructive thinking.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را از negativism منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه گوگل]خوش بینی توجه ما را از نفی گرایی دور می کند و آن را به تفکر مثبت و سازنده تبدیل می کند
10. The second part: disproval on negativism to our country's the Mediation System of administrative litigation.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: disproval بر negativism به کشور ما نظام حقوقی دعوای حقوقی
[ترجمه گوگل]قسمت دوم: تخطی از منفیگری در نظام بین الملل دادرسی اداری کشور ما است
11. Philosophers sometimes overweight their negativism.
[ترجمه ترگمان]فلاسفه گاهی اوقات اضافه وزن دارند
[ترجمه گوگل]فیلسوفان بعضی اوقات دارای نفی گرایی هستند
12. In a country whose people so crave economic success, failure to produce it is bound to produce negativism.
[ترجمه ترگمان]در کشوری که مردمش خواهان موفقیت اقتصادی هستند، شکست در تولید آن موظف به تولید negativism است
[ترجمه گوگل]در کشوری که مردم آن را به موفقیت اقتصادی علاقه مند می کنند، عدم تولید آن مستلزم تولید منفی است
13. As one of the greatest, the most profound literature critic of 20th century, Benjamin's allegory criticism, shock aesthetics, negativism becomes a treasure-house of later aesthetics idea.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از بزرگ ترین، بزرگ ترین منتقد ادبی قرن بیستم، تمثیل allegory، زیبایی شناسی شوک، negativism تبدیل به یک گنجینه ارزشمند از ایده زیبایی شناسی بعدی می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از بزرگترین، انتقادی ترین منتقد ادبیات قرن بیست و یکم، نقد تمثیلی بنجامین، زیبایی شناسی شوخی، منفی گرایی تبدیل به یک خانه ی گنجینه ای از ایده های زیبایی شناسی شده است