1. The hamster had got through the wire at the front of its cage.
[ترجمه ترگمان]همستر جلوی قفسش از سیم وارد شده بود
[ترجمه گوگل]هامستری از طریق سیم در جلو قفس خود را دریافت کرد
2. Was there an effective hamster bait?
[ترجمه ترگمان]طعمه effective بود؟
[ترجمه گوگل]آیا یک طعمه موثر همستر وجود داشت؟
3. Therefore, it pays a hungry hamster or a weak deer to miscarry a male-biased litter and retain a female-biased one.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک گوزن گرسنه و یا گوزن ضعیف را برای سقط جنین یک آشغال نر متمایل به مرد و حفظ یک زن مغرضانه - جانبدارانه، پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک هامشکر گرسنه یا یک گوزن ضعیف را می پردازد که یک بستر مردانه را محو کند و یک زن با محوریت زن را حفظ کند
4. The hamster appears lifeless if disturbed, but returns to normal in about five minutes.
[ترجمه ترگمان]hamster در صورت اختلال به نظر می رسد، اما در حدود پنج دقیقه به حالت عادی بازمی گردد
[ترجمه گوگل]هامستر در صورت ناراحتی ظاهر می شود، اما در حدود پنج دقیقه به حالت عادی باز می گردد
5. Josie's hamster nipped me.
[ترجمه ترگمان]موش Josie گازم گرفت
[ترجمه گوگل]همستر جوزی من را لرزاند
6. I've got two gerbils and a hamster.
[ترجمه ترگمان]دوتا موش و یک همستر دارم
[ترجمه گوگل]من دو قبیله و یک همستر دارم
7. It all started when she saw a hamster in a pet shop and decided to get another to keep him company.
[ترجمه ترگمان]همه چیز شروع شد، وقتی که یک همستر رو توی مغازه حیوانات دید و تصمیم گرفت که یه نفر دیگه رو استخدام کنه تا شرکت رو نگه داره
[ترجمه گوگل]این همه زمانی شروع شد که او یک همستر را در یک فروشگاه حیوان خانگی دید و تصمیم گرفت که دیگران را برای شرکت او نگه دارد
8. My brother had a hamster when we were kids.
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودیم برادرم یه همستر داشت
[ترجمه گوگل]وقتی بچه بودیم، برادرش یک هامستر داشت
9. When I took the hamster out of his cage, he nipped me.
[ترجمه ترگمان]وقتی همستر رو از قفسش بیرون آوردم، منو گاز گرفت
[ترجمه گوگل]وقتی که هامستر را از قفس خود برداشتم، او مرا از بین برد
10. A runaway hamster called Sophie takes pride of place where the school rat once roamed.
[ترجمه ترگمان]یک همستر فراری به نام سوفی، جایی که موش مدرسه ای در آن پرسه می زد، افتخار می کند
[ترجمه گوگل]یک همستر فراری به نام سوفی، جایی که مدرسه مدرسه یک بار با آن روبرو شد، افتخار می کند
11. The Syrian Hamster is nocturnal, usually waking during the evening.
[ترجمه ترگمان]The سوریه شبانه است و معمولا در طول شب بیدار می شود
[ترجمه گوگل]هامستر سوریه شب است که معمولا در طول شب بیدار می شود
12. Wanna know a hamster who talks with an attitude?
[ترجمه ترگمان]می خوای یه همستر رو بدونی که با یه رفتار حرف میزنه؟
[ترجمه گوگل]میخواهم یک هامستر که با نگرش صحبت می کند می دانم؟
13. You're like a little hamster trying to be a tiger.
[ترجمه ترگمان]تو مثل یه همستر کوچولو هستی که داری سعی می کنی یه ببر باشی
[ترجمه گوگل]شما مثل یک هامستر هستید که تلاش می کند یک ببر باشد
14. Conclusion The epidemic diarrhea in hamster infants is caused by group B rotavirus.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اسهال همه گیر در نوزادان hamster ناشی از گروه B rotavirus است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اسهال اپیدمی در نوزادان همستر بواسطه روتا ویروس گروه B بوجود می آید
15. The distribution of nerve fibers in 60 golden hamster parathyroid glands was observed under the electron microscope.
[ترجمه ترگمان]توزیع فیبرهای عصبی در ۶۰ غدد parathyroid در زیر میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه گوگل]توزیع فیبرهای عصبی در 60 غده پاراتیروئیدی هامستر طلایی زیر میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد