1. The annual convention of musicians takes place in Hollywood.
همایش سالیانه موسیقی دانان در هالیوود برگزار می شود
2. The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.
ناشران دایره المعارف هر سال کتابی را منتشر می کنند که سالنامه نامیده می شود
3. Plants that live only one year are called annuals.
گیاهانی که فقط یک سال دوام می آورند، یک ساله نامیده می شوند
4. annual plants
گیاهان یکسال زی
5. annual ring
چنبر سالیانه،حلقه ی سالیانه
6. an annual increment of $300 in salary
افزایش سالیانه ی دستمزد به میزان 300 دلار
7. an annual legislative session
نشست سالیانه ی مجلس مقننه
8. the annual convention of pediatricians
کنگره ی سالیانه ی ویژه گران بیماری های کودکان
9. the annual death rate
میزان مرگ و میر سالیانه
10. the annual invasion of france by tourists
هجوم سالیانه ی جهانگردان به فرانسه
11. the annual kill of pheasants is about 50. 000
شکار سالیانه ی قرقاول تقریبا به 50000 می رسد.
12. the annual meeting of the board of directors
نشست سالیانه ی هیئت مدیره
13. the annual rate of precipitation
میزان بارش سالیانه
14. guaranteed annual wage
دستمزد تضمین شده ی سالانه
15. hardy annual
1- گیاه یکساله که طاقت تحمل زمستان را دارد 2- (انگلیس - خودمانی) ورد زبان ها،موضوع روز
16. here the annual snowfall is two meters
در اینجا بارش سالیانه ی برف دو متر است.
17. this magazine is annual
این مجله هر سال یک بار چاپ می شود.
18. it was time for the annual vintage
وقت انگورچینی و شراب اندازی فرارسیده بود.
19. that dictionary is kept up-to-date by annual supplements
آن فرهنگ لغت را با ضمیمه های سالیانه امروزی نگه می دارند.
20. the mountains rejoice in a plentiful annual rainfall
مناطق کوهستانی از باران فراوان سالیانه بهره مند می شوند.
21. i went to the doctor for my annual overhaul
برای معاینه سالیانه نزد دکتر رفتم.
22. the union will delegate three people to the annual congress
اتحادیه سه نفر را برای شرکت در کنگره ی سالیانه به نمایندگی گسیل خواهد داشت.
23. The annual arts festival is a monument to her vision and hard work.
[ترجمه ترگمان]جشنواره هنرهای سالیانه یک بنای یادبود برای دید او و کار سخت است
[ترجمه گوگل]جشنواره هنری سالانه یک بنای تاریخی برای دیدگاه و کار سخت است
24. The annual cost of income support to unmarried mothers amounted to £700 million in that year.
[ترجمه ترگمان]هزینه سالانه حمایت از درآمد مادران مجرد در همان سال به ۷۰۰ میلیون پوند رسید
[ترجمه گوگل]هزینه سالانه درآمد حمایتی از مادران متاهل به مبلغ 700 میلیون پوند در همان سال بود
25. The illicit drugs industry has an annual turnover of some £200 bn.
[ترجمه ترگمان]صنعت غیرقانونی مواد مخدر، گردش سالیانه حدود ۲۰۰ میلیارد پوند را دارد
[ترجمه گوگل]صنعت مواد مخدر غیر قانونی گردش مالی سالیانه حدود 200 میلیارد پوند است
26. A conservative estimate puts annual sales at around $100 million.
[ترجمه ترگمان]یک تخمین محافظه کارانه فروش سالانه را حدود ۱۰۰ میلیون دلار تخمین می زند
[ترجمه گوگل]برآورد محافظه کارانه فروش سالانه را در حدود 100 میلیون دلار می گذارد
27. The school trip has become an annual event.
[ترجمه ترگمان]سفر این مدرسه به یک رویداد سالیانه تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]سفر مدرسه به یک رویداد سالانه تبدیل شده است
28. Your birthday is an annual event.
[ترجمه ترگمان]روز تولد شما یک رویداد سالیانه است
[ترجمه گوگل]تولدت یک رویداد سالانه است
29. He was on his annual pilgrimage to Mecca when he fell ill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد او در زیارت حج به مکه بود
[ترجمه گوگل]او هنگام مسافرت سالیانه خود به مکه در بیمارستان بستری شد
30. They make an annual visit to.
[ترجمه زهرانوروزی] آنها یک بازدید سالیانه می کنند.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بازدید سالانه از آن می کنند
[ترجمه گوگل]آنها سالانه بازدید می کنند