کلمه جو
صفحه اصلی

endocrine


معنی : غده مترشحه داخلی، غدهدرونتراو، درون ریز
معانی دیگر : (غده ای که به درون بدن هورمون ترشح می کند) غده ی درون ریز (در برابر: غده ی برون ریز exocrine)، هورمون (گیزه ی) درون ریز، غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده

انگلیسی به فارسی

غده تراوش‌کننده‌ی داخلی، غده بدون مجرا و به داخل ترشح‌کننده، غده درون‌تراو، درون‌ریز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of a gland, releasing a secretion directly into the bodily fluids, as do the thyroid and adrenals, rather than through ducts.

(2) تعریف: of, pertaining to, or resembling an endocrine gland, or its products.
اسم ( noun )
مشتقات: endocrinal (adj.)
(1) تعریف: any secretion released directly into the bodily fluids.

(2) تعریف: any of the endocrine glands.

• internal hormonal secretion
endocrine refers to the system of glands that secrete hormones directly into the bloodstream, such as the pituitary or thyroid glands; a medical term.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] ترشحه داخلی ؛ ترشحات تولید شده بوسیله غدد درون ریز. 1- غدد درون ریز .

مترادف و متضاد

غده مترشحه داخلی (اسم)
endocrine

غدهدرونتراو (اسم)
endocrine

درون ریز (صفت)
endocrine, influent

جملات نمونه

1. In association with endocrine cell hyperplasia, gastric carcinoid tumours have been observed in 1-7% of pernicious anaemia patients screened by gastroscopy.
[ترجمه ترگمان]در ارتباط با سلول های cell غدد درون ریز، سلول های gastric تومورهای سرطانی در ۱ تا ۷ % از بیماران مبتلا به کم خونی خطرناک تحت نظارت gastroscopy مشاهده شدند
[ترجمه گوگل]در ارتباط با هیپرپلازی سلولی غدد درون ریز، تومورهای کارسینوئید معدی در 1-7٪ از بیماران مبتلا به آنمی مزمن مشاهده شده توسط گاستروسکوپی مشاهده شده است

2. Early endocrine treatment may delay progression of disease but has never been shown to prolong survival.
[ترجمه ترگمان]درمان غدد درون ریز ممکن است پیشرفت بیماری را به تاخیر بیاندازد اما هیچ وقت ثابت نشده که زنده ماندن را طولانی کند
[ترجمه گوگل]درمان اولیه غدد درون ریز ممکن است پیشرفت بیماری را تسریع کند، اما بقای هرگز نشان داده نشده است

3. Subtler methods of modifying endocrine balance continued to be explored.
[ترجمه ترگمان]روش های Subtler برای تغییر تعادل غدد درون ریز به بررسی ادامه یافت
[ترجمه گوگل]روشهای زیرکانه اصلاح تعادل غدد درون ریز همچنان مورد بررسی قرار گرفته است

4. The endocrine glands secrete behavior-regulating hor-mones directly into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]غدد درون ریز به طور مستقیم رفتار خود را در جریان خون ترشح می کنند
[ترجمه گوگل]غدد درون ریز به طور مستقیم در جریان خون، هورمونهای تنظیم کننده رفتار را ترشح می کنند

5. Your endocrine system also keeps you in balance and maintains your readiness to respond to internal and external stressors.
[ترجمه ترگمان]سیستم غدد درون ریز شما را در تعادل نگه می دارد و آمادگی خود برای پاسخ به محرک های داخلی و خارجی را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]سیستم غدد درون ریز شما همچنین شما را در تعادل حفظ می کند و آمادگی خود را برای پاسخ دادن به عوامل استرسزا داخلی و خارجی حفظ می کند

6. Our Stolen Future, the book you co-authored on endocrine disruptors, has been hailed as the second Silent Spring.
[ترجمه ترگمان]آینده به سرقت رفته ما، کتابی که شما با آن در disruptors غدد درون ریز نوشته شده، به عنوان دومین بهار ساکت مورد ستایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آینده دزدیده شده ما، کتابی است که شما در مورد ناخوشایندهای غدد درون ریز ایجاد کرده اید، به عنوان دومین بهار سالم به شمار می رود

7. No other endocrine abnormalities were present and calcium concentrations returned to normal after surgery.
[ترجمه ترگمان]هیچ ناهنجاری endocrine غدد درون ریز به دست نیامد و غلظت های کلسیم پس از جراحی به حالت عادی بازگشت
[ترجمه گوگل]هیچ اختلال غدد درون ریز وجود نداشت و غلظت کلسیم پس از جراحی به حالت طبیعی بازگشت

8. The Endocrine System Your endocrine system is sensitive to all your thoughts and feelings.
[ترجمه ترگمان]سیستم endocrine سیستم غدد درون ریز به تمام افکار و احساسات شما حساس است
[ترجمه گوگل]سیستم غدد درون ریز شما سیستم غدد درون ریز خود را به تمام افکار و احساسات خود حساس است

9. Fifteen additional patients showed nodular hyperplasia of endocrine cells that was not seen in 14 normal controls.
[ترجمه ترگمان]پانزده بیمار دیگر nodular hyperplasia از سلول های endocrine را نشان دادند که در ۱۴ کنترل معمولی دیده نشد
[ترجمه گوگل]پانزده بیمار اضافی، هیپرپلازی ندولار سلولهای غدد درون ریز داشتند که در 14 فرد سالم مشاهده نشد

10. Apply to endocrine muscularity of disorder, spirit pressing and the multitude that have period syndrome.
[ترجمه ترگمان]اعمال فشار به muscularity غدد درون ریز، فشار روحی و جمعیتی که دارای سندرم پیش از دوره هستند
[ترجمه گوگل]اعمال به عضله غدد درون ریز از اختلال، فشار روح و جمعیت که دارای سندرم دوره است

11. Humoral itch with vulva Sao mussily with what endocrine metabolizes also have close relationship.
[ترجمه ترگمان]humoral خارش با vulva سائو mussily با آنچه metabolizes غدد درون ریز ممکن است رابطه نزدیکی داشته باشد
[ترجمه گوگل]خارش خفیف با ولو سائو موسیلی با آنچه متابولیزه غدد درون ریز است نیز رابطه نزدیک دارد

12. Those patients who present with metastatic disease and are treated with maximal endocrine treatment will have a median survival of 36 months.
[ترجمه ترگمان]آن بیمارانی که با یک بیماری metastatic حضور دارند و با حداکثر درمان غدد درون ریز درمان می شوند، زنده ماندن میانه ۳۶ ماه را خواهند داشت
[ترجمه گوگل]کسانی که با بیماری متاستاتیک مواجه هستند و تحت درمان با حداکثر درمان غدد درون ریز هستند، طول عمر متوسط ​​36 ماه را دارند

13. Patients underwent gastric endoscopy with biopsy specimens taken for determination of the histological endocrine cell status.
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به endoscopy gastric با نمونه برداری از نمونه های یافت شده برای تعیین وضعیت سلول غدد درون ریز هستند
[ترجمه گوگل]بیماران تحت آندوسکوپی معده با نمونه های بیوپسی قرار گرفتند که برای تعیین وضعیت سلولی غدد درون ریز بافتی گرفته شده بودند

14. At least 51 such chemicals, most of them pesticides, have been found to upset the workings of the endocrine system.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۵۱ مورد از این مواد شیمیایی، که اغلب آن ها آفت کش ها هستند، کشف شده اند که عملکرد سیستم غدد درون ریز را واژگون می کنند
[ترجمه گوگل]حداقل 51 نوع از مواد شیمیایی، بیشتر از آنها آفت کش ها، متوجه عملکرد سیستم غدد درون ریز شده است

پیشنهاد کاربران

درون ریز ، غدد مترشحه از سیستم درون ریز

endocrine ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: درون ریز
تعریف: ویژگی دسته ای از غدد و ساختارهای ترشحی که مواد ترشحی خود را به درون خون می ریزند


کلمات دیگر: