استخوان قلم پا (رجوع شود به: tibia)، درشت نی، قصبه کبری
shinbone
استخوان قلم پا (رجوع شود به: tibia)، درشت نی، قصبه کبری
انگلیسی به فارسی
استخوان قلم پا (رجوع شود به: tibia)
شینبون
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the tibia.
• tibia, bone located at the front of the lower leg (anatomy)
جملات نمونه
1. A shinbone was broken, twisted - as was the ulna in one arm, and several ribs.
[ترجمه ترگمان]استخوان ساق پای شکسته بود، مثل ساعد زیرین در یک بازو و چند دنده
[ترجمه گوگل]یک شکم شکسته، پیچ خورده بود - همانطور که در یک بازو و چند دنده بود
[ترجمه گوگل]یک شکم شکسته، پیچ خورده بود - همانطور که در یک بازو و چند دنده بود
2. The metal supports of the seat in front had cut deeply into his legs, revealing his shattered shin-bones.
[ترجمه ترگمان]The فلزی صندلی جلو پای او را گرفته بودند و ساق پای خرد شده او را آشکار می کردند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از صندلی جلو صندلی به شدت به پاهای او قطع شد، نشان دادن استخوان های شکسته او
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از صندلی جلو صندلی به شدت به پاهای او قطع شد، نشان دادن استخوان های شکسته او
3. Baxter's right shinbone was broken after a clash with Rapide Vienna's tough centre-half Skocik.
[ترجمه ترگمان]سمت راست باکستر، پس از یک درگیری با Rapide half از مرکز خشن s وین، شکسته شد
[ترجمه گوگل]شکم راست راست باکستر پس از برخورد با نیمکت مرکزی نیمه نهایی اسکایکیک Rapide وین شکست خورد
[ترجمه گوگل]شکم راست راست باکستر پس از برخورد با نیمکت مرکزی نیمه نهایی اسکایکیک Rapide وین شکست خورد
4. Gabriel Heinze never met a shinbone he didn't want to nestle his studs into and when he sought a move to Liverpool he became a hate figure for Manchester United fans.
[ترجمه ترگمان]گابریل Heinze هرگز با کسی ملاقات نکرد که نمی خواست در studs کند و وقتی به لیورپول نقل مکان کرد، تبدیل به یک شخصیت تنفر برای هواداران منچستر یونایتد شد
[ترجمه گوگل]گابریل هائینز هرگز با یک ضربه شنی که او نمی خواست به ستون هایش بپردازد و زمانی که او به دنبال حرکت به لیورپول بود، تبدیل به یک نفر از طرفداران منچستر یونایتد شد
[ترجمه گوگل]گابریل هائینز هرگز با یک ضربه شنی که او نمی خواست به ستون هایش بپردازد و زمانی که او به دنبال حرکت به لیورپول بود، تبدیل به یک نفر از طرفداران منچستر یونایتد شد
5. Shin Loop: up back of at base of shinbone to top of shins below the knees.
[ترجمه ترگمان]شین Loop: پشت سر base تا بالای قوزک پا
[ترجمه گوگل]حلقه شین را پشت سر پایه شینبون قرار دهید تا بالای سینه زیر زانو قرار گیرد
[ترجمه گوگل]حلقه شین را پشت سر پایه شینبون قرار دهید تا بالای سینه زیر زانو قرار گیرد
6. Objection analyzing the chnial effect of treating shinbone fracture takiy the method of Interlocking Intramedullary Nail.
[ترجمه ترگمان]شکایت ناشی از تجزیه و تحلیل اثر chnial treating shinbone با روش of Intramedullary Nail است
[ترجمه گوگل]اعتراض به تجزیه و تحلیل اثر Chnial در درمان شکستگی شینبون، روش متصل کردن ناخن Intramedullary است
[ترجمه گوگل]اعتراض به تجزیه و تحلیل اثر Chnial در درمان شکستگی شینبون، روش متصل کردن ناخن Intramedullary است
7. Your upper calves should press forward toward your shinbones rather than bowing back in order to move your shinbone slightly forward away from your heels.
[ترجمه ترگمان]ساق پای شما باید به جای اینکه خم شود تا استخوان ساق پای شما را اندکی به جلو حرکت دهد تا استخوان ساق پای شما را حرکت دهد
[ترجمه گوگل]گوساله های بالایی شما باید به جای پشت سر گذاشتن به سمت سینه های خود به جلو حرکت کنند تا جایی که انگشت شانون خود را کمی از پاشنه خود دور کنید
[ترجمه گوگل]گوساله های بالایی شما باید به جای پشت سر گذاشتن به سمت سینه های خود به جلو حرکت کنند تا جایی که انگشت شانون خود را کمی از پاشنه خود دور کنید
8. The shinbone is a device for finding furniture in a dark room.
[ترجمه ترگمان]The دستگاهی است برای پیدا کردن مبلمان در یک اتاق تاریک
[ترجمه گوگل]شینبون یک دستگاه برای یافتن مبلمان در یک اتاق تاریک است
[ترجمه گوگل]شینبون یک دستگاه برای یافتن مبلمان در یک اتاق تاریک است
9. The propagation velocity of ultrasound in patient's shinbone can be achieved by figuring out the time span between emergent wave and echo wave.
[ترجمه ترگمان]سرعت انتشار امواج فراصوت در shinbone بیمار را می توان با محاسبه بازه زمانی بین موج نوظهور و موج انعکاسی بدست آورد
[ترجمه گوگل]سرعت انتشار اولتراسوند در شینبون بیمار را می توان با در نظر گرفتن فاصله زمانی بین موج خازنی و موج اکو بدست آورد
[ترجمه گوگل]سرعت انتشار اولتراسوند در شینبون بیمار را می توان با در نظر گرفتن فاصله زمانی بین موج خازنی و موج اکو بدست آورد
10. Objective: The exploration treatment shinbone osteomyelitis, the bone do not link new method.
[ترجمه ترگمان]هدف: عملیات اکتشاف shinbone osteomyelitis، استخوان روش جدیدی را به هم پیوند نمی دهد
[ترجمه گوگل]هدف: استئویمیلت شینبون در درمان اکتشاف، استخوان روش جدیدی را پیوند نمی دهد
[ترجمه گوگل]هدف: استئویمیلت شینبون در درمان اکتشاف، استخوان روش جدیدی را پیوند نمی دهد
11. The bone of knee joint consists of thighbone, shinbone, kneecap and fibula.
[ترجمه ترگمان]استخوان مفصل زانو متشکل از thighbone، shinbone، کاسه زانو و نازک نی است
[ترجمه گوگل]استخوان مفصل زانو شامل استخوان ران، شینبون، زانو کمپ و فیبول است
[ترجمه گوگل]استخوان مفصل زانو شامل استخوان ران، شینبون، زانو کمپ و فیبول است
12. Crus fatigue periostitis is a sort of familiar sports injury, including shinbone fatigue periostitis and fibula fatigue periostitis.
[ترجمه ترگمان]periostitis خستگی، نوعی آسیب ورزشی آشنا از جمله shinbone خستگی و درد (نازک نی)است
[ترجمه گوگل]Periostitis خستگی Crus نوعی آسیب دیدگی آشنا است، از جمله پریوستیت خستگی شینبون و پریوستیت خستگی فیبولا
[ترجمه گوگل]Periostitis خستگی Crus نوعی آسیب دیدگی آشنا است، از جمله پریوستیت خستگی شینبون و پریوستیت خستگی فیبولا
13. All these fossils were a little older and a little more primitive than Au. afarensis, but judging from a shinbone found in Kenya and a thighbone from Asa Issie, Au.
[ترجمه ترگمان]همه این فسیل ها کمی بزرگ تر و کمی ابتدایی بودند afarensis، اما در مورد یک استخوان ساق در کنیا و آ زا از آ زا Issie پیدا می شود
[ترجمه گوگل]همه این فسیل ها کمی قدیمی تر و کمی ابتدایی تر از Au بودند afarensis، اما قضاوت از یک shinbone در کنیا و یک استخوان ران از Asa Issie، Au
[ترجمه گوگل]همه این فسیل ها کمی قدیمی تر و کمی ابتدایی تر از Au بودند afarensis، اما قضاوت از یک shinbone در کنیا و یک استخوان ران از Asa Issie، Au
14. It had some advantages when microwave induced hyperthermia were used to treat inferior femora and superior shinbone tumor.
[ترجمه ترگمان]این مساله دارای مزایایی بود که hyperthermia القا شده در مایکروویو، برای درمان femora inferior و تومور shinbone superior مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]برخی از مزایای استفاده از Hyperthermia induced مایکروویو برای درمان کمر و تومور Shinbone برتر بود
[ترجمه گوگل]برخی از مزایای استفاده از Hyperthermia induced مایکروویو برای درمان کمر و تومور Shinbone برتر بود
15. You can get a good feel for this movement if you try to press the upper shinbone into a finger (either your own or someone else's).
[ترجمه ترگمان]اگر سعی کنید the بالایی را به یک انگشت فشار دهید، می توانید احساس خوبی برای این حرکت به دست آورید (یا خودتان یا شخص دیگری)
[ترجمه گوگل]اگر سعی کنید انگشت شصت بالا را به انگشت (یا خود یا شخص دیگری) فشار دهید، احساس خوبی برای این جنبش خواهید داشت
[ترجمه گوگل]اگر سعی کنید انگشت شصت بالا را به انگشت (یا خود یا شخص دیگری) فشار دهید، احساس خوبی برای این جنبش خواهید داشت
پیشنهاد کاربران
استخوان قلم پا
کلمات دیگر: