کلمه جو
صفحه اصلی

miniaturisation

انگلیسی به فارسی

مینیاتور کردن، کوچک سازی، مینیاتورسازی


انگلیسی به انگلیسی

• reduction to tiny size, act of creating something in a miniature form (also miniaturization)

جملات نمونه

1. But the lack of true miniaturisation proves its downfall.
[ترجمه ترگمان]اما فقدان حقیقت امر باعث سقوط آن می شود
[ترجمه گوگل]اما فقدان مینیاتوری واقعی، سقوط آن را ثابت می کند

2. The project will also benefit from miniaturisation to make the helmet wearable on the move.
[ترجمه ترگمان]این پروژه همچنین از miniaturisation استفاده خواهد کرد تا کلاه ایمنی را بر روی حرکت ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این پروژه همچنین از مینیاتور سازی بهره مند خواهد شد تا کلاه قابل حمل در حرکت را فراهم کند

3. If miniaturisation is successful, the team expects the device to be introduced into products within the next three years.
[ترجمه ترگمان]اگر miniaturisation موفق باشد، تیم انتظار دارد که دستگاه ظرف سه سال آینده وارد محصولات شود
[ترجمه گوگل]اگر کوچک سازی موفق باشد، تیم انتظار دارد دستگاه در سه سال آینده وارد محصولات شود

4. Recent development trends of multilayer ceramic capacitors are miniaturisation, lower voltage, larger capacitance, lower production cost and formation of HV MLCC series.
[ترجمه ترگمان]روند توسعه اخیر of سرامیک چند لایه، عبارتند از: miniaturisation، ولتاژ پایین، ظرفیت تولید پایین تر، هزینه تولید پایین تر و تشکیل مجموعه HV
[ترجمه گوگل]روند توسعه اخیر خازن های سرامیک چند لایه مینیتوریزاسیون، ولتاژ پایین، ظرفیت بزرگتر، هزینه تولید پایین و تشکیل سری HV MLCC است

5. THE miniaturisation of the components of computer chips has proved unstoppable.
[ترجمه ترگمان]استفاده از قطعات تراشه های کامپیوتری، غیرقابل توقف است
[ترجمه گوگل]مینیاتور سازی اجزای تراشه های کامپیوتری غیرقابل توقف است

6. Its development has led to great advances in the miniaturisation of electronic components.
[ترجمه ترگمان]توسعه آن منجر به پیشرفت های بزرگی در miniaturisation اجزای الکترونیکی شده است
[ترجمه گوگل]توسعه آن منجر به پیشرفت های بزرگی در زمینه کوچک سازی قطعات الکترونیکی شده است

7. Appearance of thin ceramic film promotes development trends of miniaturisation, lower production cost and larger capacitance of multilayer ceramic capacitors.
[ترجمه ترگمان]ظاهر لایه نازک سرامیک، رونده ای توسعه of، هزینه تولید کم تر و ظرفیت بیشتر خازن های ceramic را ترویج می کند
[ترجمه گوگل]ظاهر شدن فیلم سرامیکی نازک، روند توسعه مینیاتور سازی، هزینه تولید پایین و ظرفیت بزرگتر خازن های سرامیکی چند لایه را ترویج می دهد

8. This tiny open frame solenoid is one of the smallest in the Kuhnke standard range, and is shown here as an example of Kuhnke miniaturisation.
[ترجمه ترگمان]این قالب باز کوچک، یکی از کوچک ترین در محدوده استاندارد Kuhnke است، و در اینجا به عنوان مثالی از Kuhnke miniaturisation نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این سلنویود قاب کوچک باز یکی از کوچکترین در محدوده استاندارد Kuhnke است و در اینجا به عنوان نمونه از Miniaturization Kuhnke نشان داده شده است

9. The practical case for sending people into space gets ever-weaker with each advance in robots and miniaturisation.
[ترجمه ترگمان]مورد عملی برای فرستادن افراد به فضا - ضعیف تر از هر پیشروی در روبات ها و miniaturisation است
[ترجمه گوگل]مورد عملی برای فرستادن مردم به فضا با هر پیشرفتی در رباتها و مینیاتوریسیون ضعیفتر می شود

10. The engineers protested that it was a miracle of state-of-the-art miniaturisation – 000 songs packed into that tiny space.
[ترجمه ترگمان]مهندسان معترض بودند که این یک معجزه از miniaturisation ترانه در فضا است که در آن فضای کوچک بسته بندی شده است
[ترجمه گوگل]مهندسین اعتراض کردند که این معجزه کوچکترین هنرپیشه معاصر است - 000 آهنگ که در آن فضای کوچک قرار دارد


کلمات دیگر: