کلمه جو
صفحه اصلی

plea bargain


(حقوق) توافق طرفین دعوی (پیش از محاکمه)، مصالحه، (حقوق - طرفین دعوی) پیش از محاکمه توافق کردن

انگلیسی به فارسی

(حقوق) توافق طرفین دعوی (پیش از محاکمه)، مصالحه


درخواست معامله


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: plea-bargains, plea-bargaining, plea-bargained
مشتقات: plea-bargainer (n.)
• : تعریف: to engage in bargaining that results or may result in a defendant's pleading guilty to a lesser charge rather than being tried on a more serious one.

• agreement according to which the accused will cooperate with the prosecution and will get a reduced sentence as a reward, compromise between the person suing and the one being sued

جملات نمونه

1. A plea bargain was offered by the state assuring her that she would not go to prison.
[ترجمه ترگمان]مشروط بر این که دولت به او اطمینان دهد که او به زندان نخواهد رفت
[ترجمه گوگل]معافیت از طرف دولت توسط دولت ارائه شد که او را به زندان نمی انداخت

2. He reached a plea bargain with the authorities.
[ترجمه ترگمان]اون با مقامات معامله کرده
[ترجمه گوگل]او با مقامات مقابله کرد

3. Herbert 92X refused to accept a plea bargain, since he regarded what had happened as an accident.
[ترجمه ترگمان]هربرت ۹۲ ایکس از قبول یک معامله درخواست سر باز زد، چون او آن چه را که به عنوان یک تصادف اتفاق افتاده بود، مورد توجه قرار داد
[ترجمه گوگل]هربرت 92X از پذیرفتن تقاضای تقاضا اجتناب کرد، زیرا او در نظر گرفت که به عنوان تصادفی اتفاق افتاده است

4. Meaux accepted the plea bargain after the judge refused to suppress any of the evidence against him.
[ترجمه ترگمان]مو این معامله را قبول کرد، پس از آن که قاضی حاضر نشد هیچ یک از مدارک علیه او را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]مونس پس از آنکه قاضی حاضر به سرکوب هر یک از شواهد علیه او نشد، درخواست معافیت را پذیرفت

5. She accepted a plea bargain and received a general discharge under honorable conditions.
[ترجمه ترگمان]او یک معامله درخواستی را پذیرفت و تحت شرایط شرافتمندانه یک تخلیه عمومی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او تقاضای معامله را پذیرفت و یک تخلیه عمومی را تحت شرایط محرمانه دریافت کرد

6. Six had reached plea bargain arrangements with the authorities and the remaining seven were due to be tried later in the year.
[ترجمه ترگمان]شش نفر پس از توافق با مقامات به توافق رسیدند و هفت نفر باقیمانده نیز قرار بود در اواخر سال محاکمه شوند
[ترجمه گوگل]شش تن از موافقتنامه های معامله با مجوز به مقامات رسیدند و هفت باقی مانده در نظر گرفته شد که بعدا در سال محاکمه می شود

7. The division decides which cases to prosecute, plea bargain or drop.
[ترجمه ترگمان]این تقسیم تصمیم می گیرد که کدام پرونده ها را تحت پی گرد قانونی قرار دهند، درخواست را رد یا رد کنند
[ترجمه گوگل]این تقسیم تصمیم می گیرد که کدام پرونده ها را مورد محاکمه قرار می دهد، تقاضای معامله یا کاهش می دهد

8. His departure was part of a plea bargain under which he would have admitted lesser charges of sexual harassment but would not have faced imprisonment.
[ترجمه ترگمان]رفتن او بخشی از معامله ای بود که او در آن به اتهام کم تر آزار و اذیت جنسی اعتراف می کرد، اما با زندانی شدن مواجه نمی شد
[ترجمه گوگل]عزیمت او بخشی از تقاضای تقاضا بود که طبق آن اتهامات کمتر به آزار و اذیت جنسی اعتراف می کرد اما با زندانی شدن مواجه نشد

9. Mr. Katsav resigned recently as part of a plea bargain that enabled him to avoid being indicted on more serious charges of rape and abuse of power.
[ترجمه ترگمان]آقای Katsav به عنوان بخشی از معامله ای که به او امکان داد تا به جرم تجاوز و سواستفاده از قدرت تحت تعقیب قرار نگیرد به تازگی استعفا داد
[ترجمه گوگل]آقای کتسوف اخیرا به عنوان بخشی از تقاضای استعفا استعفا داد و او را متقاعد کرد که از اتهامات جدی علیه تجاوز و سوء استفاده از قدرت محرومند

10. To improve the situation, plea bargain has become a common practice for the prosecution and defense.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود وضعیت، معامله درخواست تبدیل به یک روش رایج برای دادستانی و دفاع شده است
[ترجمه گوگل]برای بهبود وضعیت، تقاضای تقاضا تبدیل به یک روش معمول برای پیگرد و دفاع است

11. There exist procedural agreement and substantive agreement in plea bargain.
[ترجمه ترگمان]در این معامله یک توافق نامه رویه ای و توافقات اساسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]قرارداد رویه ای و توافق اساسی در مورد تقاضای قرارداد وجود دارد

12. But Mr Hicks, who made a plea bargain and admitted helping al-Qaeda, will serve only nine months and in his native Australia.
[ترجمه ترگمان]اما آقای هیکس که یک معامله بهانه انجام داد و اعتراف کرد که به القاعده کمک می کند، تنها نه ماه و در زادگاهش استرالیا خدمت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما آقای هیکس که تقاضای اقرار کرد و اعطاء کمک به القاعده را پذیرفت تنها نه ماه و در بومی استرالیا او را خدمت خواهد کرد

13. So they enter into a plea bargain with the prosecutor — they agree to plead guilty to a lesser offense in exchange for a reduced sentence.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها وارد یک معامله پیشنهادی با دادستان می شوند - آن ها توافق می کنند که به جرم کم تر در ازای محکومیت تخفیف مجازات شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب آنها با دادستان مقابله می کنند - آنها موافقت می کنند به جرم کمتری نسبت به مجازات محکومیت مجازات شوند

14. Ray Lewis sold out his homies for time served and a misdemeanor plea bargain.
[ترجمه ترگمان]\"ری لوئیس\" homies خود را به مدت زمانی که خدمت کرده بود و یک دادخواست تخطی از قانون را به فروش رساند
[ترجمه گوگل]ری لوئیس برای مدت زمانی که خدمت کرده بود و تقاضای تقاضای تقلب معاف شده بود، همجنس خود را فروخت

15. Rather than face the music at a trial, Abingdon chose to plea bargain.
[ترجمه ترگمان]به جای روبرو شدن با موسیقی در یک محاکمه، Abingdon تصمیم به چانه زدن گرفت
[ترجمه گوگل]Abingdon به جای مواجه شدن با موسیقی در محاکمه، مجبور به پرداخت معامله شد


کلمات دیگر: