کلمه جو
صفحه اصلی

shock therapy


(درمان بیماری روانی با شوک برقی) کوبه درمانی، شوک درمانی (shock treatment هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(درمان بیماری روانی با شوک برقی) کوبه درمانی، شوک درمانی (shock treatment هم می‌گویند)


شوک درمانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a method of treating certain mental disorders by electric shock or drugs; electroconvulsive therapy; shock treatment.

• form of medical treatment that uses electric shocks
shock therapy or shock treatment is a way of treating mental illness by passing an electric current through a patient's brain.
you can refer to the use of extreme policies or actions to solve a particular problem, especially to solve it quickly, as shock therapy or shock treatment.

مترادف و متضاد

treatment of psychotic states with electrical shock


Synonyms: convulsive therapy, ECT, electroconvulsive therapy, electrotherapy, EST, psychosurgery, shock treatment


جملات نمونه

1. The next stage in the economic shock therapy will be freeing energy prices.
[ترجمه ترگمان]مرحله بعدی در درمان شوک اقتصادی، آزاد سازی قیمت انرژی خواهد بود
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی شوک درمانی اقتصادی آزاد کردن قیمت انرژی است

2. He will have to have shock therapy.
[ترجمه ترگمان]او باید شوک درمانی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او باید شوک درمانی داشته باشد

3. Everton, for their part, have decided that shock therapy may be the answer.
[ترجمه ترگمان]اورتون در نقش خود، تصمیم گرفته است که شوک درمانی می تواند پاسخ باشد
[ترجمه گوگل]اورتون، به هر دلیلی، تصمیم گرفته است که شوک درمان ممکن است پاسخ باشد

4. Had shock therapy been applied and not led to the results expected, then it would indeed have been a failure.
[ترجمه ترگمان]اگر درمان شوک اعمال شد و منجر به نتایج مورد انتظار نشد، در واقع این یک شکست بود
[ترجمه گوگل]اگر شوک درمانی به کار گرفته شود و نتایج مورد انتظار را نداشته باشد، در واقع یک شکست بوده است

5. I had forgotten the delayed shock therapy effect of these bar charts.
[ترجمه ترگمان]یادم رفته بود که اثر درمانی این بار را به تاخیر انداختم
[ترجمه گوگل]من اثر شوک تراشی تأخیر در این نوارها را فراموش کرده ام

6. Jeter WW. Fatal circulatory failure caused by electric shock therapy. Arch Neurol Psychiatry. 194 51 : 55
[ترجمه ترگمان]Jeter WW نارسایی شدید خون ناشی از شوک الکتریکی قوس Neurol روانی سوره ۵۱: ۵۵
[ترجمه گوگل]جتر WW نارسایی حاد قلبی ناشی از شوک الکتریکی درمانی Arch Neurol روانپزشکی 194 51 55

7. Russia employed the shock therapy to accomplish the transformation from socialist economy to capitalist economy.
[ترجمه ترگمان]روسیه این روش درمانی را برای انجام تغییر از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد سرمایه داری به کار گرفت
[ترجمه گوگل]روسیه برای درمان تحول اقتصادی سوسیالیستی به اقتصاد سرمایه داری اقدام به شوک درمان کرد

8. The use of shock therapy to treat Internet addiction is still controversial in clinical application.
[ترجمه ترگمان]استفاده از درمان شوک برای درمان اعتیاد به اینترنت هنوز در کاربرد بالینی بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]استفاده از شوک درمانی برای درمان اعتیاد به اینترنت هنوز هم در کاربرد بالینی بحث برانگیز است

9. This withdrawal is killing me. It's like shock therapy to my guts.
[ترجمه ترگمان] این ترک اعتیاد داره منو میکشه مثل برخورد شوک به دل و روده هام
[ترجمه گوگل]این برداشت من را می کشد این همانند شوک درمانی به جوش من است

10. Shock therapy: Method of treating psychiatric disorders by inducing shock through drugs or electric current.
[ترجمه ترگمان]روش درمانی: روش درمان اختلالات روانی از طریق القای شوک ناشی از دارو یا جریان الکتریکی
[ترجمه گوگل]درمان شوک روش درمان اختلالات روانی با ایجاد شوک از طریق دارو یا جریان الکتریکی

11. The subsidiary organization suddenly found itself in need of administering shock therapy to its members.
[ترجمه ترگمان]سازمان تابعه به طور ناگهانی خود را در مدیریت شوک درمانی به اعضای خود یافت
[ترجمه گوگل]سازمان متخلف به طور ناگهانی خود را در کنترل اعتیاد به اعتیاد قرار داده است

12. The first, Thomas F. . Eagleton, was axed after it was disclosed he had undergone electric shock therapy for depression.
[ترجمه ترگمان]اولین، توماس اف Eagleton پس از فاش شدن درمان شوک الکتریکی برای افسردگی اخراج شد
[ترجمه گوگل]اول، توماس ف Eagleton، بعد از اینکه افشا شد تحت تاثیر شوک الکتریکی برای افسردگی قرار گرفت، محرز شد

13. All this is important because of the argument that shock therapy has been a mistake.
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد به دلیل این بحث مهم است که شوک درمانی یک اشتباه بوده است
[ترجمه گوگل]همه این ها به دلیل استدلال این است که شوک درمان یک اشتباه است

14. Others might think it takes a controlled dangerous substance or shock therapy.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر ممکن است فکر کنند که یک ماده خطرناک کنترل شده و یا درمان شوک را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]دیگران ممکن است فکر کنند که یک ماده خطرناک کنترل شده یا شوک تراپی را می گیرد

پیشنهاد کاربران

بهت درمانی [در متونِ غیر روانپزشکی و پزشکی]


کلمات دیگر: