تخت نرده دار (که کودک در آن بازی می کند)، قفس بچه، (اصفهانی) تاپوچی، تاپوچی ببه، مانک
playpen
تخت نرده دار (که کودک در آن بازی می کند)، قفس بچه، (اصفهانی) تاپوچی، تاپوچی ببه، مانک
انگلیسی به فارسی
تخت نردهدار (که کودک در آن بازی میکند )، قفس بچه، (اصفهانی) تاپوچی، تاپوچی ببه، مانک
اسباب بازی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a small, usu. portable enclosure where a baby or young child can play safely.
• enclosed area for children to play in safely
a playpen is a small structure which is designed for a baby or young child to play safely in. it has bars or a net round the sides and is open at the top.
small walled area for children to play in
a playpen is a small structure which is designed for a baby or young child to play safely in. it has bars or a net round the sides and is open at the top.
small walled area for children to play in
جملات نمونه
1. That was a major factor when choosing the playpen and highchair.
[ترجمه ترگمان]این یک فاکتور مهم هنگام انتخاب مکان بازی و بازی بود
[ترجمه گوگل]این یک عامل مهم در انتخاب playpen and highchair بود
[ترجمه گوگل]این یک عامل مهم در انتخاب playpen and highchair بود
2. He walked over to the playpen and picked up Christina and held her soft heat against his chest.
[ترجمه ترگمان]به سمت محل بازی رفت و کریستینا را برداشت و گرمای لطیف او را روی سینه اش گرفت
[ترجمه گوگل]او به بازیگر رفت و کریستینا را برداشت و گرمای نرم را در برابر سینه خود نگه داشت
[ترجمه گوگل]او به بازیگر رفت و کریستینا را برداشت و گرمای نرم را در برابر سینه خود نگه داشت
3. I wouldn't advocate the academic playpen scenario but I seem to remember having some quality of life.
[ترجمه ترگمان]من از طرح \"مکان بازی دانشگاهی\" دفاع نمی کنم، اما به نظر می رسد که به یاد دارم که کیفیت زندگی را به یاد دارم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم سناریو بازی های آکادمیک را حمایت کنم، اما به نظر می رسد به خاطر داشته باشم که داشتن کیفیت زندگی
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم سناریو بازی های آکادمیک را حمایت کنم، اما به نظر می رسد به خاطر داشته باشم که داشتن کیفیت زندگی
4. Through the living-room window he can see a playpen, and a child's pot standing on the table.
[ترجمه ترگمان]از پنجره اتاق نشیمن، او یک مکان بازی را می بیند و یک کوزه بچه روی میز است
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره ی اتاق نشیمن او می تواند یک استراحت را ببیند و یک گلدان کودک روی میز میزند
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره ی اتاق نشیمن او می تواند یک استراحت را ببیند و یک گلدان کودک روی میز میزند
5. The playpen includes an enveloping part and a foldable bedstead. The enveloping part covers around the foldable bedstead.
[ترجمه ترگمان]محل بازی شامل یک بخش پوشش دار و یک تخت خواب foldable است قسمت محصور enveloping تخت خواب تخت خواب را پوشانده است
[ترجمه گوگل]Playpen شامل یک قسمت غوطه ور و یک تخت دو طرفه است بخشی از پوشش اطراف تختخواب تاشو را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]Playpen شامل یک قسمت غوطه ور و یک تخت دو طرفه است بخشی از پوشش اطراف تختخواب تاشو را پوشش می دهد
6. Deanna: Lara's in her playpen in the garden. Come on through.
[ترجمه ترگمان]Deanna در محل بازی در باغ است بیا تو
[ترجمه گوگل]دینا لارا در بازوانش در باغ است بیا از طریق
[ترجمه گوگل]دینا لارا در بازوانش در باغ است بیا از طریق
7. Do not attach to crib or playpen.
[ترجمه ترگمان]به گهواره و یا مکان بازی توجه نکنید
[ترجمه گوگل]به کابین یا بچه گانه پیوست نکنید
[ترجمه گوگل]به کابین یا بچه گانه پیوست نکنید
8. A playpen for assembling with at least one of a diaper changing table and a bassinet is disclosed.
[ترجمه ترگمان]یک مکان بازی برای مونتاژ با حداقل یکی از یک میز تعویض پوشک و یک گهواره bassinet آشکار شده است
[ترجمه گوگل]یک بازیگر برای مونتاژ با حداقل یکی از جدول تغییر پوشک و یک اسباب بازی افشا شده است
[ترجمه گوگل]یک بازیگر برای مونتاژ با حداقل یکی از جدول تغییر پوشک و یک اسباب بازی افشا شده است
9. McNair has himself a guaranteed Super Bowl for his new playpen in 200
[ترجمه ترگمان]McNair یک سوپر بول ضمانت شده برای مکان بازی جدیدش را در سال ۲۰۰ دارد
[ترجمه گوگل]McNair خود یک Super Bowl تضمین شده برای بازی جدید خود را در سال 200 دارد
[ترجمه گوگل]McNair خود یک Super Bowl تضمین شده برای بازی جدید خود را در سال 200 دارد
10. The Third World should no longer serve as a playpen for greedy, killer interventionist maneuvers by aging cold warriors.
[ترجمه ترگمان]جهان سوم نباید دیگر به عنوان یک مکان بازی برای مانور interventionist کشنده و کشنده توسط جنگجویان سرد مسن عمل کند
[ترجمه گوگل]جهان سوم دیگر نباید به عنوان یک بازیگر برای مانورهای مدافع حریصانه و قاتلانه توسط جنگجویان سالم سربازی خدمت کند
[ترجمه گوگل]جهان سوم دیگر نباید به عنوان یک بازیگر برای مانورهای مدافع حریصانه و قاتلانه توسط جنگجویان سالم سربازی خدمت کند
11. House rabbits require exercise: They should not be kept isolated in a small cage, but be allowed to move about in an exercise run, playpen or rabbit-proofed room.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها به ورزش نیاز دارند: آن ها نباید در یک قفس کوچک منزوی نگهداری شوند، اما مجاز به حرکت در یک سالن ورزشی، محل بازی و یا اتاق کنترل خرگوش به راه رفتن هستند
[ترجمه گوگل]خرگوش های خانه نیاز به ورزش آنها نباید در یک قفس کوچک جدا شوند، اما مجاز به حرکت در محل تمرین، اتاق بازی یا اتاق خرگوش نیستند
[ترجمه گوگل]خرگوش های خانه نیاز به ورزش آنها نباید در یک قفس کوچک جدا شوند، اما مجاز به حرکت در محل تمرین، اتاق بازی یا اتاق خرگوش نیستند
12. The regional boards overseeing the river levees, once a patronage playpen, have been restructured and professionalised.
[ترجمه ترگمان]تابلوهای منطقه ای که بر ساحل رودخانه نظارت دارند، زمانی که یک مکان بازی پشتیبانی را بر عهده داشت بازسازی و بازسازی شد
[ترجمه گوگل]هیئت های منطقه ای نظارت بر رودخانه های رودخانه ای، که یک بار بازپروری می شوند، بازسازی و حرفه ای شده اند
[ترجمه گوگل]هیئت های منطقه ای نظارت بر رودخانه های رودخانه ای، که یک بار بازپروری می شوند، بازسازی و حرفه ای شده اند
13. Donal Keating, a physicist who leads Microsoft's forensics work, has turned the lab into an anti-piracy playpen full of microscopes and other equipment used to analyze software disks.
[ترجمه ترگمان]Donal کیتینگ، یک فیزیکدان که کار پزشکی قانونی مایکروسافت را هدایت می کند، آزمایشگاه را به مکان بازی ضد دزدان دریایی پر از میکروسکوپ و تجهیزات دیگر مورد استفاده برای آنالیز دیسک های نرم افزاری تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]دانیال کییتینگ، فیزیکدان که کار قانونی مایکروسافت را دنبال می کند، این آزمایشگاه را به یک بازیگر ضد دزدان دریایی پر از میکروسکوپ و سایر تجهیزات مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دیسک های نرم افزاری تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]دانیال کییتینگ، فیزیکدان که کار قانونی مایکروسافت را دنبال می کند، این آزمایشگاه را به یک بازیگر ضد دزدان دریایی پر از میکروسکوپ و سایر تجهیزات مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دیسک های نرم افزاری تبدیل کرده است
14. Possible entanglement or strangulation injury when attached to crib or playpen. Do not attach to crib or playpen.
[ترجمه ترگمان]entanglement احتمالی یا آسیب فشردن گلو هنگامی که به گهواره یا مکان بازی متصل می شوند به گهواره و یا مکان بازی توجه نکنید
[ترجمه گوگل]احتباس احتمالی یا صدمه زدن به استحکام هنگام اتصال به رختخواب یا بازو به کابین یا بچه گانه پیوست نکنید
[ترجمه گوگل]احتباس احتمالی یا صدمه زدن به استحکام هنگام اتصال به رختخواب یا بازو به کابین یا بچه گانه پیوست نکنید
کلمات دیگر: