رجوع شود به: minuscule
miniscule
رجوع شود به: minuscule
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: minuscule
انگلیسی به انگلیسی
• tiny, very small
مترادف و متضاد
Synonyms: diminutive, dwarf, infinitesimal, itsy-bitsy, Lilliputian, little, meager, microscopic, mini, miniature, minute, pint-sized, puny, short, slight, small-scale, stunted, teensy, teeny, trivial, undersized, wee
جملات نمونه
1. He only gobs miniscule amounts at any time . . . and has a constant supply waiting, poised on his tongue.
[ترجمه ترگمان]او فقط مقدار ناچیزی در هر زمان وجود دارد و ذخیره ثابتی دارد که روی زبانش قرار دارد
[ترجمه گوگل]او تنها در هر زمان مقدار کمتری را دریافت می کند و انتظار عرضه ثابت دارد، بر زبان او تسلط دارد
[ترجمه گوگل]او تنها در هر زمان مقدار کمتری را دریافت می کند و انتظار عرضه ثابت دارد، بر زبان او تسلط دارد
2. Huge scenes are captured in miniscule canvases, and small plants are painted all over large canvases.
[ترجمه ترگمان]صحنه های عظیم در canvases بسیار ناچیز به دام می افتند و گیاهان کوچک روی تابلوهای بزرگ نقاشی می شوند
[ترجمه گوگل]صحنه های بزرگی در نقاشی های کوچک و کوچک گرفته شده اند و گیاهان کوچک در تمام نقاشی های بزرگ نقاشی شده اند
[ترجمه گوگل]صحنه های بزرگی در نقاشی های کوچک و کوچک گرفته شده اند و گیاهان کوچک در تمام نقاشی های بزرگ نقاشی شده اند
3. In spite of his miniscule salary, Tom loves his job.
[ترجمه ترگمان]، با وجود حقوق ناچیزی که داشت تام عاشق کارش بود
[ترجمه گوگل]به رغم حقوق و دستمزد منحصر به فرد او، تام کار خود را دوست دارد
[ترجمه گوگل]به رغم حقوق و دستمزد منحصر به فرد او، تام کار خود را دوست دارد
4. China's stockpile of fissile material is a miniscule fraction of that of the United States.
[ترجمه ترگمان]نگهداری مواد رادیواکتیو در چین بخشی بسیار ناچیز از مواد رادیواکتیو است
[ترجمه گوگل]ذخایر چین مواد منفجره، کمترین مقدار آن از ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]ذخایر چین مواد منفجره، کمترین مقدار آن از ایالات متحده است
5. The star layout would only be a miniscule change which the average person would not notice.
[ترجمه ترگمان]طرح این ستاره تنها تغییر ناچیزی خواهد بود که فرد به طور متوسط متوجه آن نخواهد شد
[ترجمه گوگل]طرح ستاره فقط یک تغییر کوچک است که فرد معمولی متوجه آن نمی شود
[ترجمه گوگل]طرح ستاره فقط یک تغییر کوچک است که فرد معمولی متوجه آن نمی شود
6. For another, the interstellar grains miniscule -- only a few microns in size.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، غلات میان ستاره ای بسیار ناچیز است - - تنها چند میکرون به اندازه چند میکرون
[ترجمه گوگل]برای دیگر، دانه های بین ستاره ای حداقل - فقط چند میکرون در اندازه
[ترجمه گوگل]برای دیگر، دانه های بین ستاره ای حداقل - فقط چند میکرون در اندازه
7. In his eye, all of these problems are miniscule.
[ترجمه ترگمان]در چشم او، همه این مشکلات بسیار ناچیز هستند
[ترجمه گوگل]در چشم او، تمام این مشکلات بسیار کم است
[ترجمه گوگل]در چشم او، تمام این مشکلات بسیار کم است
8. Miniscule engine components do not always behave like their scaled - up counterparts.
[ترجمه ترگمان]اجزای موتور miniscule همیشه مثل همتایان scaled خود رفتار نمی کنند
[ترجمه گوگل]اجزای موتورهای کمینه ای همواره مانند همتایان بزرگترشان رفتار نمی کنند
[ترجمه گوگل]اجزای موتورهای کمینه ای همواره مانند همتایان بزرگترشان رفتار نمی کنند
9. The miniscule water boatman makes the loudest sound for body size in the animal kingdom. Cynthia Graber reports.
[ترجمه ترگمان]قایقران آب ناچیز، بلندترین صدا را برای اندازه بدن در قلمرو حیوانات به صدا در می آورد سینتیا مک Graber گزارش می دهد
[ترجمه گوگل]قایق تفریحی مینی جمع باعث می شود صدای بلند را برای اندازه بدن در حیوانات حیوانات ایجاد کند سینتیا گربر گزارش می دهد
[ترجمه گوگل]قایق تفریحی مینی جمع باعث می شود صدای بلند را برای اندازه بدن در حیوانات حیوانات ایجاد کند سینتیا گربر گزارش می دهد
10. For another[sentence dictionary], the interstellar grains are miniscule -- only a few microns in size.
[ترجمه ترگمان]برای یک فرهنگ لغت دیگر، دانه های ستاره ای بسیار ناچیز هستند - - تنها چند میکرون به اندازه چند میکرون
[ترجمه گوگل]برای یک واژه [فرهنگ لغت] دیگر، دانه های بین ستاره ای کوچک هستند - فقط چند میکرون در اندازه هستند
[ترجمه گوگل]برای یک واژه [فرهنگ لغت] دیگر، دانه های بین ستاره ای کوچک هستند - فقط چند میکرون در اندازه هستند
11. This mortal world grain of sand, miniscule.
[ترجمه ترگمان]این دنیای فانی ذره ای از ماسه و پست وجود نداره
[ترجمه گوگل]این دنیای فانی دانه شن و ماسه است
[ترجمه گوگل]این دنیای فانی دانه شن و ماسه است
12. These beasts may be miniscule, but they live life on a truly grand scale.
[ترجمه ترگمان]این جانوران ممکن است بسیار ناچیز باشند، اما زندگی در یک مقیاس واقعا بزرگ زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]این حیوانات ممکن است کوچک باشد، اما زندگی در مقیاس بسیار بزرگ زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]این حیوانات ممکن است کوچک باشد، اما زندگی در مقیاس بسیار بزرگ زندگی می کنند
13. It is miniscule, hardly detectable, even by the finest of your instruments.
[ترجمه ترگمان]بسیار ناچیز است که حتی با بهترین آلات موسیقی شما قابل کشف نشده است
[ترجمه گوگل]این بسیار کوچک است، حتی قابل تشخیص است، حتی از بهترین ابزارهای شما
[ترجمه گوگل]این بسیار کوچک است، حتی قابل تشخیص است، حتی از بهترین ابزارهای شما
14. Those numbers, however, reflect a miniscule portion of the threats faced by nonwhite and low-income families.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ارقام، بخش بسیار ناچیزی از تهدیدهایی که خانواده های کم درآمد و خانواده های کم درآمد با آن مواجه هستند را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، تعداد اینها منعکس کننده بخش کوچکی از تهدیداتی است که خانواده های کم درآمد و کم درآمد دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، تعداد اینها منعکس کننده بخش کوچکی از تهدیداتی است که خانواده های کم درآمد و کم درآمد دارند
15. That's miniscule compared to the number of people who die annually of regular influenza.
[ترجمه ترگمان]این بسیار ناچیز است در مقایسه با تعداد افرادی که سالانه از آنفولانزا کم می میرند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با تعداد افرادی که سالانه از آنفلوآنزا به طور منظم می میرند، این مقدار کم است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با تعداد افرادی که سالانه از آنفلوآنزا به طور منظم می میرند، این مقدار کم است
پیشنهاد کاربران
همان لغت minuscule است که در گذر زمان توسط مردم تغییر شکل پیدا کرده .
به معنای خیلی کوچک، کم
Tiny، nanoscale
به معنای خیلی کوچک، کم
Tiny، nanoscale
کلمات دیگر: