کلمه جو
صفحه اصلی

lunchroom


رستوران ویژه ی خوراک های سبک، رستورانی که غذاهای مختصر واماده دارد

انگلیسی به فارسی

رستورانی که غذاهای مختصر واماده دارد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a restaurant that serves sandwiches and other easily prepared food; luncheonette.

(2) تعریف: a room, esp. in a school, factory, or other institution, that serves as an eating place; cafeteria.

• cafeteria, room where lunches are served and eaten

جملات نمونه

1. the racket of the student lunchroom
سر و صدای سالن ناهارخوری دانشجویان

2. The lunchroom sold a plate of beans for a nickel.
[ترجمه ترگمان]lunchroom یک بشقاب لوبیا را به قیمت یک سنت فروخت
[ترجمه گوگل]ناهارخوری یک لوبیا برای نیکل فروخته شد

3. Trailing him down the halls, calling across the lunchroom.
[ترجمه ترگمان]به دنبال او به طرف سالن غذا خوری می رفت
[ترجمه گوگل]او را به سمت سالن می راند، و از لانه اتاق می پرسد

4. Teacher Cassie Krause knows by their lunchroom talk which of her students play video games, and many of them are her most outgoing in class.
[ترجمه ترگمان]کروس و Teacher، از طریق گفتگوی their، می دانند که دانش آموزان او بازی های ویدیویی بازی می کنند، و بسیاری از آن ها بیشتر از همه در کلاس حضور دارند
[ترجمه گوگل]معلم Cassie Krause با گفتگو ناهار خود می داند که کدام یک از دانش آموزان او بازی های ویدئویی را بازی می کنند، و بسیاری از آنها بیشتر از کلاس خارج می شوند

5. Don't microwave stinky foods in the shared lunchroom.
[ترجمه ترگمان]از غذاهای با بوی زننده در سالن غذاخوری استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]غذاهای ناهنجار مایکروویو را در ناهارخوری مشترک نگذارید

6. Asking the location of the lunchroom or meeting room will clue theinterviewer into your lack of preparation and initiative.
[ترجمه ترگمان]سوال پرسیدن از موقعیت اتاق غذاخوری یا اتاق جلسات، منجر به عدم آمادگی شما برای آماده سازی و ابتکار شما خواهد شد
[ترجمه گوگل]پرسیدن محل ناهارخوری یا اتاق جلسه، بیننده را به عدم آمادگی و ابتکار شما تشویق می کند

7. A lunchroom or cafeteria, especially one in a film or television studio.
[ترجمه ترگمان]نهار یا کافه تریا، به خصوص در یک فیلم یا استودیوی تلویزیونی
[ترجمه گوگل]یک ناهارخوری یا کافه تریا، به ویژه در یک استودیوی فیلم یا تلویزیون

8. The door of Henry's lunchroom opened and two men came in. They down counter.
[ترجمه ترگمان]در سالن غذا خوری هنری باز شد و دو نفر وارد شدند روی پیشخوان نشستند
[ترجمه گوگل]درب اتاق ناهار هنری افتتاح شد و دو مرد وارد شدند

9. Brian Wansink first became interested in the school lunchroom when he was asked to help a group of New York schools boost fresh fruit consumption among students.
[ترجمه ترگمان]برایان Wansink برای اولین بار به سالن ناهارخوری علاقه مند شد و از او خواسته شد تا به گروهی از مدارس نیویورک کمک کند که مصرف میوه تازه را در میان دانش آموزان افزایش دهد
[ترجمه گوگل]براون Wansink برای اولین بار در لانه اتاق مدرسه علاقه مند شد، زمانی که از او خواسته شد به کمک یک گروه از مدارس نیویورک افزایش مصرف میوه تازه در میان دانش آموزان

10. Lunchroom conversations at reactors frequently turn to what operators would do in a severe emergency.
[ترجمه ترگمان]مکالمات تلفنی در راکتورها به طور مرتب به آنچه که اپراتورها در شرایط اضطراری شدید انجام می دهند، تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]مکالمات ناهار خوری در راکتورها اغلب به آنچه اپراتورها در شرایط اضطراری شدید انجام می دهند

11. I've seen them walking through the lunchroom in the white sheets and the KKK attire.
[ترجمه ترگمان]آن ها را دیدم که در اتاق ناهار خوری در ملافه های سفید و لباس KKK قدم می زدند
[ترجمه گوگل]من آنها را دیدم که از طریق اتاق ناهار خوری در ورق سفید و لباس KKK راه می رفت

12. Willie Oates and I spent a lot of time in the lunchroom.
[ترجمه ترگمان]ویلی Oates و من زمان زیادی را در اتاق ناهارخوری گذراندم
[ترجمه گوگل]ویلی اوتس و من در وقت ناهار صرف وقت زیادی کردند

13. Moreover, their duties included everything from scheduling classes to enforcing discipline to monitoring the lunchroom.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وظایف آن ها شامل همه چیز از کلاس های برنامه ریزی گرفته تا اجرای نظم برای نظارت بر غذاخوری بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، وظایف آنها شامل همه چیز از کلاس های برنامه ریزی تا اجرای نظم و انضباط برای نظارت بر ناهارخوری بود

14. So she was really pleased when a colleague at Trendmaker Homes used the lunchroom sign-up method.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او واقعا خوشحال بود که یک هم کار در Trendmaker خانه از روش استفاده از غذا استفاده کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین او واقعا خوشحال بود که یک همکار در Trendmaker Homes از روش ثبت نام ناهار استفاده کرد

پیشنهاد کاربران

سلف غذاخوری

ناهار خوری


کلمات دیگر: