کلمه جو
صفحه اصلی

interspaced

انگلیسی به فارسی

متقاطع، فاصله دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to an interspace

جملات نمونه

1. the bricks are interspaced with red cement
میان آجرها سیمان قرمز ریخته اند.


کلمات دیگر: